حالا کی on میشه تا این آش رو بهش بدیم.
با من که حرف نمیزنه یه جور راضیش کن بهش بگو میخام یه آش خوشمزه بهت بدم ...اگه گفت نه بگو من واسه خاطر تو این آشو پختم...فقط یه کمی بخور اگه خوشمزه نبود نخور. باشه
نترس اگه راه افتاد یه چند روزی بیمارستان درخدمتشن.....اونوقت برا دیدنش یه دسته گل که تو گلبرگاش پر فلفل کردیم رو میبریم میگیم حالا این گلای خوش بو رو استشمام کن ...اونوقته که واسه خودمون میزنیم زیر خنده.
(میبینی چه پسر خوبیم هوا دوستمو دارم....)