نگين...NeGiN سبز
پسندها
3,608

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • شما الان راجب شعر صحبت میکنی؟؟؟؟
    خوب شعر من هم بیت اول و هم بیت دومش معنوی بود...توش لاو نداشت که.....

    حالا اینا چه ربطی به عکس داره؟؟؟؟؟
    من تو تاپیک مورد نظر شما فقط با دوستان داشتیم شوخی میکردیم اصلا بحث جدی نبود.....

    شما چندتا مسئله رو باهم قاطی کردید آدم قاطی میکنه!!!!
    والله من نمیفهمم چی میگید خواهر......

    لاو ترکوندن چیه؟؟؟عکس چیه؟؟؟

    عکس خانوادگی؟؟؟؟
    از بهشت كه بیرون آمد دارای اش فقط یك سیب بود سیبی كه به وسوسه آن را چیده بود و مكافات این وسوسه هبوط بود فرشته ها گفتند تو بی بهشت میمیری زمین جای تو نیست زمین همه ظلم است و فساد. و انسان گفت اما من به خودم ظلم كرده ام زمین تاوان ظلم من است اگر خدا چنین میخواهد پس زمین از بهشت بهتر است. خدا گفت برو و بدان جاده های كه تو را دوباره به بهشت میرساند و از زمین مى گذرد زمینی آكنده از شر و خیر آكنده از حق و از باطل از خطا و از صواب؛ و اگرخیر و حق و صواب پیروز شد تو باز خواهی گشت وگرنه... و فرشته ها همه گریستند اما انسان نرفت انسان نمی توانست برود انسان بر درگاه بهشت وامانده بود می ترسید و مردد بود. و آن وقت خدا چیزی به انسان داد چیزی كه هستی را مبهوت كرد و كائنات را به غبطه واداشت. انسان دستهایش را گشود و خدا به او «اختیار» داد. خدا گفت حالا انتخاب كن زیرا كه تو برای انتخاب كردن آفریده شدی برو و بهترین را برگزین كه بهشت پاداش به گزیدن توست. عقل و دل و هزاران پیامبر نیز با تو خواهند آمد تا تو بهترین را برگزینی. و آنگاه انسان زمین را انتخاب كرد رنج و نبرد و صبوری را. وایـن آغـاز انـسـان بـــود!


    هم چنان كه مى گذرى به همه چيز نگاه كن و در هيچ جا درنگ مكن ...
    به خود بگو كه تنها خداست كه گذرا نيست ...
    تنها خداست كه نمى توان در انتظارش بود ... در انتظار خدا بودن يعنى در نيافتن اين كه او را هم اكنون در وجود خود دارى ...!
    سلام نگینی!
    خوبی؟
    ای بابا!
    شما بیای, قدم رو سر ما بذار!
    فرقی نمیکنه به کی رای میدی!
    اصلا بیا, به دوستان رای بده عزیز...!
    به هر حال ممنون...!
    سلام.آهان خس و خاشاک،هنوز فراموش نکردی؟موفق و پیروز باشی


    قدم مي زني
    تاريک است
    خياباني ساکت
    بر خلاف هميشه ...

    مي روي
    در مسيري ميان درختان
    صدايي نيست
    جز صداي رودخانه ...

    پيش مي روي
    دوست داري
    تا ابد بروي
    بي وقفه ...

    آرامش است
    که مي بارد
    و پرواز روياهايي
    که در سر داري ...

    به خودت که مي آيي
    رسيده اي
    لبخند مي زني ...

    فردا شب
    با اوج بيشتري
    پرواز خواهي کرد ...!
    سلام!
    خوبی؟
    خوش میذگره؟؟؟
    راستی!
    فینال شروع شده!!!
    بیا رای بده!
    به دوستات هم بگو که رای بدن!

    بهترين آواتار را چه كسي دارد ؟ ( فينال )

    مرسی!


    کاش می دانستم خدا به راستی

    همان پیرمرد خاموش و آرام خفته در آسمانی است

    که با خیال راحت در ابرها آرام گرفته است و بازی مخلوقاتش را نگاه می کند !

    یا مردی ست با دست هایی گشوده و چشم هایی نگران

    که با انگشت هایش خط زندگی را بر روی صفحه ي روزگارمان نقش می زند ...

    کاش می دانستم

    به یاری اش می توان چشم دوخت

    یا هر چه روزگار را

    باید

    بر حلول دست هایم باور کنم ؟!

    گفته بود خدا نظاره گر ماست ...

    خوب است ...

    اما

    تو به من بگو

    دست هایش کجاست ؟!...


    آسمان


    امروز خرید کردم! امروز از دختری دو شاخه گل مریم خریدم... امروز از پسر سر چهار راه روزنامه خریدم... امروز پسری نابینا قسمم داد٬ از او فال انبیاء خریدم...امروز پیرزنی با چهره تکیده و قدی خمیده جلویم را گرفت٬ از او یک آدامس بادکنکی خریدم... امروز از زن چادری کنار مترو یک روسري خریدم... امروز دخترکی در مترو نگاهم کرد٬ از او فال حافظ خریدم... امروز از مرد ویولون زن نابینایی یک نغمه ناکوک خریدم٬ دعایم کرد................ امروز آفتاب مهربان بود و من یک جو معرفت خریدم.......


    من از خورشيد خيلي سپاسگزارم! خورشيد شب نداشت ... ماه نداشت ... ستاره نداشت ...‌ خواب نداشت ... با وجود اين، هر روز صبح زود مرا از خواب بيدار مي كرد ...!

    دفتر خاطرات فرشته ها/ كامبيز درم بخش
    سلام نگین جان
    چقدر متن قشنگی نوشتید
    مرسی
    ببخشید که یه چند مدتی بود که نبودم .......
    نگین از کی امضا میزنی زیر عکسات

    با اندکی (!) تاخیر منم ورود به این ماه رو بهت تبریک میگم[img] :gol:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا