از بهشت كه بیرون آمد دارای اش فقط یك سیب بود سیبی كه به وسوسه آن را چیده بود و مكافات این وسوسه هبوط بود فرشته ها گفتند تو بی بهشت میمیری زمین جای تو نیست زمین همه ظلم است و فساد. و انسان گفت اما من به خودم ظلم كرده ام زمین تاوان ظلم من است اگر خدا چنین میخواهد پس زمین از بهشت بهتر است. خدا گفت برو و بدان جاده های كه تو را دوباره به بهشت میرساند و از زمین مى گذرد زمینی آكنده از شر و خیر آكنده از حق و از باطل از خطا و از صواب؛ و اگرخیر و حق و صواب پیروز شد تو باز خواهی گشت وگرنه... و فرشته ها همه گریستند اما انسان نرفت انسان نمی توانست برود انسان بر درگاه بهشت وامانده بود می ترسید و مردد بود. و آن وقت خدا چیزی به انسان داد چیزی كه هستی را مبهوت كرد و كائنات را به غبطه واداشت. انسان دستهایش را گشود و خدا به او «اختیار» داد. خدا گفت حالا انتخاب كن زیرا كه تو برای انتخاب كردن آفریده شدی برو و بهترین را برگزین كه بهشت پاداش به گزیدن توست. عقل و دل و هزاران پیامبر نیز با تو خواهند آمد تا تو بهترین را برگزینی. و آنگاه انسان زمین را انتخاب كرد رنج و نبرد و صبوری را. وایـن آغـاز انـسـان بـــود!
دلتنگی که سراغت می آید همه خاطره ها را زیر و رو می کند تا بهانه ای برای سرزده آمدنش پیدا کند و پیدا هم می کند ؛ بعد تو می مانی و حرف هایی که به گفتن نمی آیند ... شاید بروی سراغ شعرها و نوشته های دیگران که بتوانی از زبان آن ها حرف هایی که روی دلت سنگینی می کنند ، پیدا کنی و به خیالت پیدا هم می کنی ... ولی هنوز چیزی هست ته گلویت ، چیزهایی هست که آن ته ِتهِ دلت که قرار نیست با این حرف ها بیرون بریزد. خوب می دانی این حرف ها حرف های خودِ خودت نیست و چون تو نمی توانی بنویسی شان ، قرار است برای همیشه نا گفته بمانند... برای همیشه نا گفته بمانند... برای همیشه نا گفته بمانند...
سیلام!
صب بخیر!
کدوم بحث؟؟؟ هرکاری کنی, هرچیزی میره سیاسی میشه!!!
خرمگسا, هرجایی میان! اعصاب خورد میکنن!!!
ولی سعی کردم که سیاسی نشه! تمومش کنه!
اخی...
کی شرکت میکنی؟ نمیگفتی, هم خودم به آواتورت رای میدادم!
سلام!
ای بابا چه ضرری؟؟؟؟
شما ضرر برسون! قبولت داریم...!
همینکه شرکت کنی, کافیه...! دیگه فرقی نمیکنه نظرت کی باشه عزیز....!
به امید روی که...!
یا حق...!