فهميدي چي شد.. خريت از من بود ...من قول داده بودم..در مقابل هر حرفي مقاومت كنم ولي از شانس من آزمايش الهي با حرفهاي نيش دار تو صورت گرفت ميدونم اين كلمات برات سنگينه ولي سادش اين ميشه كه: آي شولوخ!!
باشه من سعي ميكنم از مسير زندگي صورتي و آبيت برم كنار كه باد بوزه بهت.. و اذيت نشي.. تو بايد باشي و منم كه بايد برم..
الان ولي نه.. چون تو حس خود كشي هستم و تو الان داري من رو با اين حرفات بيشتر تحريك ميكني
اگه بري خودم رو ميكشم اگه بموني من ميرم