م
پسندها
1,100

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • قاش گوروم//من دارم ريش سفيد ميكنم..به من كه نه//
    خدا كنه راست بگي.. من فقط نگرانت بودم..
    همين
    اين چه حرفيه
    تو هم بيما خوشي ديگه..
    خوابت نمياد مگه پب شده ها
    واسه نماز اينجايي؟
    بد نيستم.. شبه و هزار درد سر..
    مواظب باش كوچولو
    سلام
    ** با حرف آخر نام یک ابزار , مصالح یا اصطلاح معماری ببر !!!!


    لبریز گشته ام از حس نایاب رهایی ...

    و توان آن دارم بالا روم تا اوج !

    تا بدانجا که نگاه هیچ ستاره ای بر سرم نباشد ...

    نگاه خیس از نیازم را از آبی ترین آسمانش نمی گیرم ...

    مبادا که حضور طلایی اش را گم کنم !

    و این بار می دانم که تنها نیستم ...

    و می شنوم نوای بی مثالش را

    در بی صداترین واژگان ...

    و برای نخستین بار

    دلم اندکی آرام می گیرد ...
    من سه روز پيش فقط منتظر همين بودم//
    ديگه اون ناراحتي از من دور شد... ممنون
    ديگه خودشو ناراحت نكن..من مثل يه همستر كوچولو بخشنده ام.......
    اگر از فردا دیر دیر اومدم

    بدون یا این bmd بلایی سرم اورده یا تو ترکم
    باشه نميگم..
    فقط ميخواستم عمق فاجعه رو نشونت بدم..
    قلبم داره درد ميكنه از بازگوييش..
    بدرود
    سلام آبجی بزرگه...:w30:
    منم همینطور... کم پیدا... بی معرفت...:w00: دلمو همش مشکنی...:w00:
    منم دلم تنگیده برات...:cry: خب نمیخوای حالمو بپرسی؟ :w05:
    ساغر مى بر كفم نه تا ز بر
    بر كشم اين دلق ارزق فام را
    گر چه بدنامى است نزد عاقلان
    ما نمى خواهيم ننگ و نام را
    باده در ده چند ازين باد غرور
    خاك بر سر نفس نافرجام را
    دود آه سينه ء نالان من
    سوخت اين افسردگان خام را
    محرم راز دل شيداى خود
    كس نمى بينم ز خاص و عام را
    با دلارامى مرا خاطر خوشست
    كز دلم يك باره برد آرام را
    ننگرد ديگر به سرو اندر چمن
    هر كه ديد آن سرو سيم اندام را
    صبر كن حافظ به سختى روز و شب
    عاقبت روزى بيابى كام را
    ميدونم ...هميشه اومدنت لحظه اي و رفتنت آني بود..
    برو عزيز..
    برو و منه آنرمال رو تنها بزار
    باشه الان به خاطر تو هم كه شده ميام..
    ذاتا هيچ حا نميرم ..
    فعلا ديوونه ام من...
    بزار بيام ببينم چيكار ميكني.................


    به کدامین گناه من را به برزخ بی نشان ابدیت فرستادی!

    من را باکدامین انسان اشتباه گرفتی که به دنبال بهشتی گم شده فرستادی...

    به من نشانی دادی که بویی ازنشان نمی داد

    من را با بالهای فرشتگانت بفرست به آسمان...

    شاید ببینی بی گناهی من از گناهم کمتر است!

    این را من نمی گویم چشمانم فریاد بی صدایی می زند که گوش فلک را کر کرده است

    من را به خیالهای نارس درخت عمل کشاندی

    دیدی؟ آیا دیدی؟! چیزی جز مظلومیتم ندیدی!

    دیدی چیزی جز بازی یک کودک سر به هوا با خاکهای زمینی نبود...

    این بار من نمی گویم همان درخت بلند شاهد من است

    ولی... نمیدانم!

    شاید جنایتی حوا گونه مرتکب شده ام بی آنکه دستی درآن دخول باشد...

    من رابکشان به جنون بندگی شاید بندگی شاهدی باشد برای جنایتهای حوا گونه ام...!


    فهیمه عطارحسینی
    اندازه يه دوست خوب ويه آبجي مهربون دوست دارم اين اخلاق و كارات رو..
    بي مقدمه ميگم كه مواظب خودت باش..
    الهي اين عموت بميره چرا آخه؟
    اينروزا همه چيز ميشن... نميدونم اين تو هواست انگار..
    مواظب خودت باش... همه مثل خودت چيز نيستند ها..
    "

    رفتي و با تو رفت مرا شادي و اميد

    ديگر چگونه عشق ترا آرزو كنم

    ديگر چگونه مستي يك بوسه ترا

    در اين سكوت تلخ و سيه جستجو كنم"
    چي شده؟
    اين شعر در مدح كدوم آدم زميني بود..
    تو هم ملينا چيز شدي..؟
    سلام
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا