I
پسندها
131

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • وای بنی ؟؟خوب چرا اینقدر شیطونی ....چشات چرا اونطوره ؟؟وای خاکه عالم ....نخیر بشین همون ور ببینم .....این ارامی اعتمادی بهش نیست دیدی جا خالی داد جفتمون با مخ رفتیم رو دیفار......
    الهی ...جیگملی گریه نکن دلم ریش شد اخه .....خوب میگم چیز بیا یه کاری کنیم این ارامشی خیلی توپول شده خوب ...بگو خوب ....حواسش نیست ..بیا با هم بریم بخلش ....
    ووووووی کوشولوی حشودمم که اومد .....بچه تو دیگه بزرگ شدی خجالت داره برو کنار .....:d
    عزیزم ...بابا ..باید به همتون جواب بدم یانه ...صبر کن ....الانم که دیگه مخم هنگیده از خواب .....هند جیگر حخوارم که گفتم ....از خوده تو اول ....دیگه رسما شب بخیر ....
    همیشه مرده این فهم و کمالات هستم ......پس من اشتباهی شنیدم....:d .....شمر با تو ..کی ..نه .....بیچاره شمر ..گناه داره .....نه من هیچوقت همچین مقایسه ای نمیکنم :d ...تشبیه تو هم که اخرش بود ...میام از جیگره خوده تو اول شروع میکنمااااااااا.........بنیامین ...برم دیگه شبت زیبا ..خوشحال شدم اومدی اینجا .....مراقب خودت باش ...
    هیتلر ...بنیامین نصفه شبی هوس کردی تو کوره ادم پزی بخوابی ؟هان ؟؟؟
    بنیامین به اسمه من تو چیزی گفتی الان ...منظوری داشتی یعنی ؟؟؟؟؟من اسمم سمبلی از خودمه ........هوم .....وای شکلکارو از کجا میاری تو ...........تو که اخره مظلومیتی به خدا .......قبلا که گفته بودم از مظلومیت شمر برات نه ؟؟:d
    در ضمن از من به عنوان مجسمه و تندیسی از احساس یاد میکنن ....دیگه نشنوم بگی بی احساسا .....هوم .
    وای خدا ...ببین چه ناز گریه میکنه ......بچه با عواطف من این موقع شب بازی نکنااااااااا..اعصاب ندارم ....بیا این دستمالو بگیر اشکاتو پاک کن ....میدونه من دل ندارم این چیزا رو ببنم ..هی میاد مظلوم نمایی ....:d از دسته تو ....
    هان ؟؟بابا جا به این خوبی نشستیم دیگه ..کجا نقل مکان کنیم اخه ......:d
    وووی .......سهلااااام ...الان چرا اومدی .....من خوافم میاد داشتم میرفتم ......الهی ...چطوری رفتی اونجا که اینطوری گیر اوفتادی ...ای جااااان :d
    چه انتظار عجیبی!
    تو در میان منتظران هم، عزیز من چه غریبی؛
    عجیب‌تر آنکه چه آسان نبودنت شده عادت؛
    چه بی خیال نشستیم، نه کوششی نه وفایی؛
    فقطه نشسته و گفتیم خدا کند که بیایی...
    صداي بال ملايك ز دور مي‌آيد
    مسافري مگر از شهر نور مي‌آيد؟
    دوباره عطر مناجات با فضا آميخت
    مگر كه موسي عمران ز طور مي‌آيد؟
    شراب ناب تَبَلور به شهر آوردند
    تمام شهر به چشمم بلور مي‌آيد!
    ستاره‌اي شبي از آسمان فرود آمد
    و مژده داد كه صبح حضور مي‌آيد
    چقدر شانة غم‌بار شهر حوصله كرد
    به شوق آن كه پگاه سرور مي‌آيد
    مسافري كه شتابان به يال حادثه رفت
    به بال سرخ شهادت صبور مي‌آيد
    به زخم‌هاي شقايق قسم، هنوز از باغ
    شميم سبز بهار حضور مي‌آيد
    مگر پگاه ظهور سپيده نزديك است؟
    صداي پاي سواري ز دور مي‌آيد
    ای نگهت خواستگه آفتاب
    بر من ظلمت‌زده یک شب بتاب
    پرده برانداز ز چشم ترم
    تا بتوانم به رخت بنگرم
    ای نفست یار و مددکار ما
    کی و کجا وعده‌ی دیدار ما…


    سلام داداش بنيامين...خوبي عزيز
    من كه ديشب بهت تبريك گفتم گلم
    كجابايد ميومدم كه نيومدم ؟ من بيخبرم بخدا
    سلام بنيامين جان...من اومدم عزيز ...بيا ببينم چي شده داداش گلم نگرانم كردي :w24:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا