مگه می شه یه آسمونی تحمیلی باشه...
من عادتم فرق کرده چون روزا درس می خونمو شبا میام...
همین...
یادم نمی ره که گقتی قراره پاشاو جهانگردم بیانا...
اینو گفتی که منو دلخوش کنی؟
اینو بدون که من هیچ وقت نمی خوام بزرگ شم...
اگرم یه وقتی این اتفاق بیفته واسه اینه که شاید آدما کوچیکارو قبول ندارن و من برای اینکه واقعیت رو بگم مجبورم...
ممنونم ازت احساس می کنم همیشه مواظبمی...
هروقت شک کردی بهم بگو چون می دونم هر معلولی علتی داره....
خوب چه خبر bmd جان، یکی از چیزهای قدیمی زنگ زده بود داشت خاطرات قدیمی رو مرور میکرد، منم حوصله اینجور آدمها رو ندارم دیگه. این خرگوشها چرا همدیگه رو گاز زده بودند!!؟؟
بچه گانه برداشت کردی
این دو موضوع جداست .داشتم از خودم میگفتم
فکر کنم قبلا گفتم اگه رفتار کسی رو دوست نداشته باشم طرفش نمیرم و جوابش رو هم نمیدم
چیکار کنم زورم نمیرسه. متاسفانه جنس شما جنس قویه