تقصیر خودته.... همش اینجایی .. صبح تا شب... خب آدم هم حدی داره دیگه.... یه کم مسافرت برو... باورت نمیشه از اون صبح زود که تو باشگاه بودی تا الان همش نگرانت بودم...
نه مشكل حل شد.... خلاصه وقتي مادر آدم توي شركت نفت باشه و سمت دار باشه دردسر هم داره...تا كلي زنگ زديم تهران و اين ور و اون ور تا مامانم رو نفرستن ماموريت. خلاصه صبح ساعت 9 يك كارشناس رو جاش فرستادن...وگر نه بدبخت ميشديما...بايد اين همه راه رو بر ميگشتيم.....
ولي در كل من برات دارم...مموشي....
فرار بزرگ و تعريف در حين گريز: واقعا بگم اين توهين نيست ... به پير و پيغمبر توهين نيست.. گوشه اي از همون احساسات خاص من براي ابراز ارادت هستش.. تعريف نه براي تملق بلكه براي بزرگداشت و ارج نهادن به يك ارزش.. و شما همون ارزش هستيد...