كجايي پس؟ساعت از يازده گذشتا؟؟؟

ديشب تا ساعت سه بيدار بودم داشتم از معده درد مي مردم...هي اين ور اونور پريدم ولي اين آنتن خرس تر از اين حرفا بود اصلا چش وا نكرد ببينه داشتم مي مردم...فكر كنم ديشب زيادي ميوه خورده بودم معده م تعجب كرده بود

كه يهو ديدم آنتن دارم

گفتم يه ميس واسه بر و بچس بندازم فرصت رو از دست ندم...در حال موت يه دستم رو معده م يه دستم رو گوشي به تمام اد ليستم ميس انداختم
