سلام سودابه جان حالا کو تا ما ریاضی دان بشیم ما هنوز اندر پی 1کوچه ایم
من 1مشکل برام پیش امد که رفع شد و بعد هم درسها وقت سر زدن به باشگه را نمی داد
حال همدم و فعلا هستم و مداوم شما را با پیام هام ازار میدم
سلام سودابه جان بهتر از جان
دختر ما نبودیم نباید حالی از ما می گرفتی؟
باشه اینه رسمش
به هر حال دلم برا همه تنگیده بود
امیدوارم هر جا هستید خوب و خوش باشید از خودت من را بی خبر نگذار
فعلا
پا شدن با مامانم اینا رفتن عروسی اصلا انگار نه انگار شریک زندگیش توی خونه تنهایه البته واسم شام درست کرده بعد گفته به کبریت دست نزنم و بیرونم نرم و توی نتم نیام منم گفتم چشم.....
3 تا دیگه امتحان دارم فردا 2 تا پس فردام یکی تموم ولی باور کن پیر شدم سر این امتحانا...
من مرد تنهای شبم
مهر خاموشی بر لبم...
الان خانوم توی عروسی داره خوش میگذرونه من اینجا چون فردا 2 تا امنحان دارم باید بشینم بخونم... میبینی تو رو خدا!!!!!