psychic
پسندها
4,443

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام لطفا" در مورد گروه جيپسي كينگز و آخرين آلبومشون يه كمك كوچولو بكنيد !


    با تشكر علي بابا
    تا تو بیای اون جنگنده رو هک بکنی،خودتو و کامپیوترت رفتین هوا IT MAN! (یه اسپیس بزن،کلی فکر کردم ITMAN چیه دیگه!)
    سلام،
    انهدام رو خوب اومدی! اما بار آخرت باشه پا تو کفش بچه های هوافضایی میکنی ها! انهدام و موشک و انفجار مال ما، هک و اطلاعات و کامپیوتر و کال آف دیوتی مال شما!
    سلام امیر
    اگه شخصی یک فایلی درخواست کرده بود که مثلا 100 مگابایت بود یعنی ما قبل از اینکه لینکشو بزاریم باید اول اینهمه رو دانلود کنیم که spywareنداشته باشه؟
    آلوده بودنش تقصیر شخص آلوده کننده است نه من. . . . .:gol:
    امیر،
    من یه سوال هست که ذهنم رو خیلی که نه ولی یه خرده مشغول کرده!

    مگه تو امتحان نداری پسر؟
    سلام رئیس جون
    آره تابلو هستش
    یا می خوان خرابکاری کنن یا یارو کلا کم داره :دی
    چشم دیگه پست نمیدم در این باره

    چاکریم:heart::gol:
    امير جان، گفتم عقلانيت نه لزوما منطق... ما فلسفه را در همان زماني که نام بردي (رنسانس اسلامي يا عصر طلايي مسلمين) وام‌دار يونان بوديم... فلسفه مشا را از ايشان گرفتيم... معلم اول ارسطو بود... و بعد معلم ثاني در اين‌ طرف فارابي شد...
    در اين طرف "غلبه" با عرفان و اشراق بوده است... حتا پس از گذشت زمان و تطور فلسفه در مشرق، شيخ شهاب الدين سهروردي فلسفه مشا را به اشراق مي‌برد!!!
    عکس آواتارت را عوض کردي اميري؟
    انيشتين کنار تاگور، اولين برنده جايزه نوبل ادبي از شرق!
    اين عکس مي‌تواند خيلي با معنا باشد... اگه تمثيلي نگاهش کنيم:
    غرب نماد عقلانيت است و شرق نماد اشراق و معنويت...
    انسان هم به تنهايي در وجود خودش اين دو را دارد:‌ عقلانيت و معنويت...
    گفت و گوي غرب و شرق به معناي پيوند عقل و دل است...
    في الواقع حالا نمي‌شه اون تکمه مديريتتو به ما قرض بدي از همو اول تکمه بازي نکنيم؟!
    ...
    باشه حاج امير... با برو بچ بي‌ادبيات هماهنگي مي‌کنم يه روز بي‌خبر ميايم، مي‌ريزيم رو سرت...
    اميري من سوواتم نمي‌کشه
    توي اين پروفايلا نمي‌شه همون اول يه جوري پيغوم گذاشت که مخفي در نشه؟
    اين جوري باز باس دکمه بازي کني که بياد جلو انظار... خلق اله رؤيت کنن...
    واي خدا مرگم بده!:cry:
    مي‌خواي واسم حرف در بيارن؟
    برو اديتش کن امير... عرفان چيه؟:D
    خب چه خبرا دلاور؟ از تالارت چه خبر؟
    يادم باشه يه بار بيام دفترت شلوغ‌بازي! ;)
    سرسنگین شدی کاکا!
    با همه آره با ما هم آره بی انصاف؟
    جمالت رو عشق است داداش من!
    امری باشه! اون امر بخوره تو ملاج من! من و امر؟ من رفیقم رو می خوام،اون امیری که جد همه رو با اذیتاش در میاورد.
    قابل نیستیم یعنی چی؟ قابل چی نیستی اصلاً؟
    سلام،
    زنده ای تو پسر خوب؟کم صدا،بی خبر،بی هیاهو! دلمون تنگ شد برات بابا! یه اهنی،اوهونی!کو اون امیر شیطون ما؟ کُشتی ما رو تو!
    سلام داداش. من چند تا نمونه سوال مخصوص پيام نوري ها دارم
    اينجا هم بيشترشون پيام نوري هستند نميدوني من تاپيك رو كجا بزنم؟؟
    اگه ميشه بگو تا زود تر بزارم و بچه ها استفاده كنند.
    موفق باشي
    بهشت و جهنم
    روزي يك مرد روحاني با خداوند مكالمه اي داشت (( خداوندا ! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شكلي هستند ؟ ))
    خداوند او را به سمت دو در هدايت كرد و يكي از آن ها را باز كرد
    مرد نگاهي يه داخل انداخت ، درست در وسط اتاق يك ميز گرد بزرگ وجود داشت كه وري آن يك ظرف خورش بود ، كه انقدر بوي خوبي داشت كه دهانش آب افتاد ، افرادي كه دور ميز نشسته بودند بسيار لاغر مردني و مريض حال بودند ، به نظر قحطي زده مي آمدند ، آن ها در دست خود قاشق هايي با دسته بسيار بلند داشتند كه اين دسته ها به بالاي بازوهايشان وصل شده بود و هر كدام از آن ها به راحتي مي توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمايند ، اما از آن جايي كه اين دسته ها از بازوهايشان بلند تر بود ، نمي توانستند دستشان را بر گردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند .
    مرد روحاني با ديدن صحنه بدبختي و عذاب آن ها غمگين شد ،
    خداوند گفت : تو جهنم را ديدي ، حال نوبت بهشت است ،
    آن ها به سمت اتاق بعدي رفتند و خدا در را باز كرد ، آن جا هم دقيقا مثل اتاق قبلي بود ، يك ميز گرد با يك ظرف خورش روي آن و افراد دور ميز ، آن ها مانند اتاق قبل همان قاشق هاي دسته بلند را داشتند ، ولي به اندازه كافي قوي و چاق بوده ، مي گفتند و مي خنديدند ،
    مرد روحاني گفت : خداوندا نمي فهمم !؟
    خداوند پاسخ داد : ساده است ، فقط احتياج به يك مهارت دارد ، مي بيني ؟ اين ها ياد گرفته اند كه به يك ديگر غذا بدهند ، در حالي كه آدم هاي طمع كار اتاق قبل تنها به خودشان فكر مي كنند !
    هنگامي كه موسي فوت مي كرد ، به شما مي انديشيد ،
    هنگامي كه عيسي مصلوب مي شد ، به شما فكر مي كرد ،
    هنگامي كه محمد وفات مي يافت نيز به شما مي انديشيد
    گواه اين امر كلماتي است كه آن ها در دم آخر بر زبان آورده اند ،
    اين كلمات ازاعماق قرون و اعصار به ما يادآوري مي كنند كه يكديگر را دوست داشته باشيم ، به همنوع خود مهرباني نماييد ، كه همسايه ي خود را دوست بداريد ، زيرا كه هيچ كس به تنهايي وارد بهشت ( ملكوت الهي ) نخواهد شد .


    يا حق
    سلام
    خوبید
    ممنون از راهنماییتون
    راستش تو همون تاپیک سوالو ازتون پرسیدم
    میتونید بخونید یا اینجا بازم مطرحش کنم
    سلام خوبی
    یه سوال
    تو تاپیک ترفندهای ویندوز
    چطوری میشه واسه اون فولدری که پسورد گذاشتی دوباره پسوردشو برداری
    و یکی دیگه اینکه
    وقتی پیام های پروفایل خصوصی شد
    چرا فقط واسه یه عده ای خاص خصوصی و واسه خیلیا نه؟؟
    باز تو حرفای غمناک زدی؟خاکستر رو هم میشه فوت کرد تا گر بگیره تو که خودت گوله آتیشی!
    بساز به خودت!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا