فانوس تنهایی
پسندها
8,914

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • منم براي تشكر نگفتم تنهايي جان.
    من تشكرو براي اينكه به ارسال كننده اعلام بشه مطلب ارزشمندي بوده و خوندمش(و خوب طبيعتا علاقه داشتم كه خوندم)هم مي دونم.اميدوارم ناراحت نشده باشي از حرفم.تاپيك جالبيه به شرطي كه كسي توش دست نبره
    سلام
    باشه چشم..حتما میام..اما امشب که دیگه کلی کار دارم واسه فردا نمیشه...
    فردا انشاال...
    مرسي.منم اميدوارم هرچه زودتر اون سردردات دست از سرت بردارن
    اتفاقا اومده بودم ولي شرمنده اين تشكرات من نميدونم چرا اينطورين.هر وقت وييرشون ميگيره ميان
    تنهایی جان،
    فرمودند که برای کافر خداپرست یا فلق (کافر بیشتر میاد)پیغام بذاری که تاپیکت رو ببنده.
    سلام خوبین؟
    کدوم نسیم؟همونی که مادربزرگش مریض بود؟
    نه نمی دونم.
    دلم میخواد بهش بیشتر نزدیک بشم .
    احساس میکنم یک کمی بیشتر شده .
    دلم میخواد بدونه چقدر دوستش دارم .

    ممنون که گفتین .
    حتما میبینم .
    تبلیغم میکنم با اجازتون .؟
    ..::باز باران::.. ...
    "باز باران باترانه.../ می خورد بر بام خانه"
    یادم آید كربلا را دشت پر شور ونوا را
    گردش یك ظهر غمگین گرم و خونین
    لرزش طفلا ن نالان زیر تیغ و نیزه ها را
    باز باران با صدای گریه های كودكانه
    از فراز گونه های زرد وعطشان
    با گهرهای فراوان
    می چكد از چشم طفلان پریشان
    پشت نخلستان نشسته
    رود پر پیچ وخمی در حسرت لبهای ساقی
    چشم در چشمان هم آرام وسنگین
    می چكد آهسته از چشمان سقا برلب این رود پیچان
    باز باران
    باز باران با ترانه آید از چشمان مردی خسته جان
    هیهات بر لب از عطش در تاب و در تب
    نرم نرمك می چكد این قطر ه ها روی لب
    شش ماهه طفلی رو به پایان
    مرد محزون دست پر خون
    می فشاند از گلوی نازك شش ماهه بر لب های خشك آسمان باچشم گریان
    باز باران
    باز هم اینجا عطش آتش شراره
    جسمها افتاده بی سر پاره پاره
    می چكد از گوشها باران خون و كودكان بی گوشواره
    شعله در دامان و در پا می خلد خار مغیلان
    وندرین تفتیده دشت وسینه ها برپاست طوفان
    دستها آماده شلاق وسیلی
    چهره ها از بارش شلاقها گردیده نیلی
    وندرین صحرای سوزان می دود طفلی سه ساله پر زناله/ پای خسته دلشكسته
    روبرو بر نیزه ها خورشید تابان
    می چكد از نوك سرخ نیزه ها برخاك سوزان
    باز باران
    باز باران .قطره ...قطره...
    می چكد از چوب محمل
    خاكهای چادر زینب به آرامی شود گل
    می رود این كاروان منزل به منزل
    می شود از هر طرف این كاروان هم سنگ باران
    آری آری باز سنگ و باز باران آری آری
    تا نگیرد شعله ها دردل زبانه
    تانگیرد دامن طفلان محزون را نشانه
    تانبیند كودكی لب تشنه اینجا اشك ساقی
    بر فراز خیمه برگونه ها بر مشك ساقی
    كاش می بارید باران
    سلام .
    امشب یک کم دیر شد .
    آخه داداشم فردا امتحان داره .
    تازه الان اومده بود اشکال گیری.

    شما چطورین ؟
    بهترین ؟
    کاکا، فکر کنم خودت بتونی قفلش کنی.وقتی می خوای یه پست جدید بزنی، توی تنظیمات پایینش یه نگاه بنداز نوشته مدیریت فایل ها،گزینه بعد از ارسال تاپیک قفل شود رو تیک بزن.
    سلام،
    علی یارت! توپ توپ بود.اولین جایی که رفتم تاپیک تو بود.
    خیلی خوب شده،خیر دنیا و آخرت ببینی!
    پولدار شی ایشالله، بعد همه اش رو انفاق کنی به من!
    سلام .
    خوبین ؟
    اتفاق خاصی که نیافتاده خدای نکرده ؟ ولی
    چشم حتما دعا میکنم.. اگه خدا قبول کنه.
    شما هم تو این روزای عزیز من و فراموش نکنید.
    سلامی دوباره
    من هستم
    نیستی که
    خواستم بگم تولد یکی از دوستامه
    بهش تبریک نمیگی؟
    تولدت مبارکککککککککککککککککککmegh dadجونم(سنجابی)
    سلام..ممنونم تنهایی
    خوبم..
    خوش میگذره بگی نگی..
    تا قبل امتحانا باید خوش بگذره که تو طول امتحانا نابود نشیم[IMG]
    سلام عزیز
    خوبی؟
    ببخشید
    امتحان داشتم
    هنوز هم ندادم
    قرار بود امروز بگیره امروز دیدیم میگه فردا میگیرم
    ببخشید که نگفتم
    اون روز فقط در حد یه پیام وقت داشتم
    فقط گفتم که نیستم که یه وقت باز گله نکنید
    الان هستم
    خوبی تو؟
    چه خبرا؟
    تنهایی جان..واقعا هر چی تونستم سروسامونش دادم..اما خوب قبول دارم که هنوز کار داره..
    باید یک فکر اساسی براش کرد...
    توی فکرش هستم ...مرسی عزیزم..
    به همین زودی ها تحولاتی قرار انجام بشه...;)
    چون باز من تشکر ندارم .
    خوندن تاپیک یاران و گذاشتم برا بعد .
    اما بازم میگم خیلی کارتون عالی بوده .

    اگه اجازه داشته باشم میخوام این تاپیک و تبلیغ کنم ؟
    سلام تنهایی جان..
    والا من قصدم یک چیزی بود که هنوز ادمین برای گروه ها امکان پذیر نکرده و عملا این گروه داره بی استفاده میشه..برای این من گروه درست کردم تا اگر خبری بود سریع با ارسال یک پیغام به دست همه بچه ها برسه اما چون سایت این امکان نداده که در صورت پیغام جدید ..به کاربران اطلاع بده..کلا ایجاد این گروه بدون استفاده شده... وگرنه اگر همون طوری که من فکر می کردم بود..کارهای فوق العاده ای میشد باهاش کرد...
    خدایا مرا سرنوشتی خیر بنویس :

    تا آنچه تو زود می خواهی من دیر نخواهم.
    و آنچه تو دیر می خواهی من زود نخواهم .
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا