واژه ها روی بند قلم می رقصند
در باد جاری میشوند
در میان گیسوان افتاب میخندد
واژه ها شسته شدند
بوی عطر گل مریم میدهند
... بعضی پی یک شعر قشنگ می روند
تا در دل شعر، طلوعی دوباره باشند
بعضی از جنس بهار
در میان دفتر روزگار شکوفه میدهند
رشد میکنند
قصه می شوند
هر صبح متولد می شوند
هر شب به خواب های کودکانه می روند
در دفتر اشیانه می سازند
اشیانه پر از قصه های بی بی میشود
وخنده های کودکانه
کنارحوض نقاشی با((امید)) نقش می بندد