Zbaziii
پسندها
18

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دیگه گریه نمیکنم پیشت...شبا خوابیدی گریه میکنم نبینی...

    سهیلممممممم

    سهیل دوس داری اسم زنت چی باشه؟
    سیبیل خیییییلیییییی بهت میاد..دلم میخواد ریشت زیاااااااد شد ببینمت
    نه من از گریه کردن متنفرم
    خوشم نمیاد هیچکسی جلوم گریه کنه
    جیگرتو بخورم خام خام اوجل من
    من باید برم بیرون عزیز دلم
    مراقب خودت باش نفس
    اوهوم این درد تا لهش نکنی تموم نمیشه.
    آخ بغل سهیلم...اوهوم لهم کن با دستای بزرگت که دستای عطی توش گم میشه.:)
    بقران قسم به جون مامانم یه بار دیگه بگی خل و زمخت میزنمت انقدر گریه میکنم سرت درد کنه.
    عکس تو گوشی نیس که.یهو ایسان نگاه میکنه.همشون تو نت تو صندوقن:)
    خودت دنیامی♥
    من نمیخندم یکم خلم خنده رو هستم همیشه :دی
    یادت باشه هر دردی که مرا نکشد قوی ترم میکند
    اینهمه عکس دادم داری دیگه. خودمم رو هم داری دیگه :دی دستامم زمخته ولش کن :دی
    تو اونجا میخندی من والا سرم گذاشتم رو زانوم شلوارم خیسه از اشکام.
    شباام هیچکس.تنهای تنها انقدر گریه میکنم تا خوابم ببره
    نه عکست دارم نه خودتو نه دستاتو
    کی اشکاتو پاک میکنه شبا که غصه داری؟
    دست رو موهات کی میکشه وقتی منو نداری؟
    نگم خفه میشم شرمنده...

    من دیشب از دلتنگیت واست گریه کردم....نت نبود بیام عکسات نگاه کنم...
    هیچی ازت نداشتم جز یه عکس از یه پیامت "اگه منو نخواستی گفتی برم من چیکار کنم..#برو ولی منم با خودت ببر....کجا؟...#توبغلت...."
    هزار با خودنمش...
    نمیدونم بخدا چم بود که....
    انگار زبونم لال حداشده بودیم.همچین هق هق میکردم....درد کوفتی ام بی اعصابم کرده بود...
    1.2ساعت خوابیدم تا الان که ظهره....یه لحظه خوابت دیدم...بیدار شدم داشتم میخندیدم انقددددددر حس خوبی بود....با هیچی عوض نمیکنم اون حس و اون خواب
    تا 4که داداشم اومد رفتم پیشش نازم کرد اروم شدم...عین یه مسکن :)دیوونه میگه تو شوهر من از مریود شدن تو دیگه وحشت ندارم:)
    ...
    فقط واس بابام اینجور دلتنگ میشم....
    دیشب واس تو شدم....
    میرین خرید برا منم یه عیدی بگیرین خو :biggrin:
    پاشو بریم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا