zahra1386
پسندها
9,996

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • خو يواش يواش ميذارم:D
    من دوست دارم لُپاشونو بكَنم:D
    سلام زهرايي خوبي؟:D
    يني ديگه عسكه ني ني برات نذارم؟:w05:
    نه من از سیگار و بوی سیگار کلا متنفرم:D

    پ چرا هنو زنده ای؟:D

    بهله...یه همچین بوی فرندی دالم من:redface::D

    تابلوئه خو کی بی سواته:D

    پ چی شد؟دومس نداشتی بگی؟:w05:

    دروغ نگو مماخت دراز میشه:w05:
    هوم افرين سيگار تعارف کرد قبول نکنيااااااا:d
    :biggrin:ياد يه نمايش تو دوره دبيرستان افتادم اجرا کرديم ترکيد مدرسمون از خنده:d
    هوم عجب فاميل پر جذبه اي:d
    کوفت خودت بي سوادي:d
    باشه خو:w05:
    نه تو بد نيست خيليم گلي:w05:
    شبت بخير:d سوسک الود:d
    هوم...نه باهاش راه نرفتم موحسن خیالت راحت:D

    میدونم میدونم...بی سواتی هم عالمی داره ها موحسن:D

    علیه السلام:D

    خو اگه خواستی پخ کن برام:w05:

    باوشه...فهمیدم ینی چی:w05:

    من دیگه برم بخوابم....شبی پر از سوکس بالدار برات آرزومندم شادوماد:D
    هوم با خلافکارا راه نرو زهرا باشه؟:d
    نه چقولي ک من گفتم يه لول بالا تره خطرناک تره:d
    فاميلش چيه په؟:d
    خو زياده و شايد ...اينجا ک نميشه گفت خو:w05:
    هوم نه من خيلي خوبم:w05::d:biggrin:
    مجید خلافکار دیگه:D

    چوغولی موحسن...تکرار کن...چوغولی...تو اول املاشو یاد بگیر تا بعد:D

    نوح:redface::D

    خو موخوای نگی چرا میپیچونی؟:w05:

    واخهنی؟ینی میگی من بدم؟:w05:
    مجيد کيه؟:mad:
    همين الان ميرم پيش نوح چقوليتو ميکنم:D
    اسم کوچيکه نوح چيه؟لطفا نگو ک مجيده:D
    خيلي چيزا ک ديگ طاقتمو بريده:w05:
    هوم اتفاقا از دست شوما دو تا دارم بهه صحرا ميگريزم:d
    یادش بخیر چه روزایی داشتم با مجید:cry:

    چی مثلا؟:w05:

    اصن دلت میاد من و رزا رو بذاری بری؟:D
    چه ربطي به مجيد داشت غيرتي ميشماااااااا:d
    کوفت نه مشکلات ديگه سر راهمه:w05:
    هوم اگ فردا بگن بيا برو حاضرم برم به غران:d
    :heart:
    شایدم غیرتی شه اخراجش کنه اصن :w45:
    در بهترین حالت بهش میگه :صوبت نباشه :ی
    زهلایی برم من؟ امشبم دیر می خوابم نابود میشم :confused:
    یاد مجید خلافکار افتادم:تیغو بردار دستامو خط خطی کن :D

    خو پس گزینه دوم صحیح بود...ایشششششششششش...چه لوس:hate:مردم مردای قدیم...والا:دی

    اِ پس بالاخره تو هم به اینجا رسیدی:w05:خوبه سربازیت در پیشه مجبور میشی بری...این طوری راحت تری:cry:
    هوم نه حيف نيست بزن راحت باش:d
    نه بابا دلتنگي کجا بود از الان ک واسه ارديبهشت ادم دلتنگ نميشه ک :d
    مرض:d
    هوم خودمم ميخوام برم اما نه نميشه:w05:
    خسته شدم:w05:
    حیف نیس این اسباب آزار و اذیت تو رو بکشم آخه؟:D

    دلتنگی و از این سوسول بازیا؟:Dیا شایدم دلت برای عروس خانم میتنگه؟:w02::w12:

    اووووووووووووووه...طودتر نمیشه بری؟:D
    اصن کار خودمونه...باید بهش یاد بدیم :دی
    قفلون تو عخش خودم :w36:
    زهلایی میخوای بگیم عمو پیرجو هم بره داماد آیندش رو ببینه ؟ :D
    اي نامرد خو خالي کن:d
    سلامتي فعلا ک حال روز خوشي ندارم اصن يه وضعي:redface:
    هومم ايشالا ارديبهشت برم راحت شين از شرم:d
    نوموخوام

    چه خبرا کچلک؟

    پ کی میری آش خوری راحت شیم از شرت؟:D
    جلو بیای یه تیر تو مغز عروس خالی موکونما...گفته باشم:D
    می خوای طی یه عملیات انتحاری متوقفش کنیم..قشنگتره که با هم پیش برن از همین اول راه :d
    فدای تو ... خوبم ...خوبی تو؟ :love:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا