Z
پسندها
277

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • قطار مي رود
    تو مي روي
    تمام ايستگاه مي رود
    و من چقدر ساده ام
    كه سال هاي سال
    در انتظار تو
    كنار اين قطار رفته ايستاده ام
    و همچنان
    به نرده هاي ايستگاه رفته تكيه داده ام

    زنده ياد قيصر امين پور
    علیک علیک سلام (خدایا چون غافلگیرت کردم اون یدونه قبلی رو هم بفرست برای خودم :دی)
    اره واژه بیگانه هستش، معادلش رو میدونی بهم بگی؟
    اون جمله رو با کسره بخونی منظورم رو میفهمی...
    نه کی گفته میشم؟
    چه چیزا میگفتن قدیم!
    همون کوشولو هم خودتی ما هیچی نیستیم آبجی...
    دیدن داره اونم... :دی
    ارزوم این هستش، ممنون ...
    به گرد دل همی گردی چه خواهی کرد میدانم
    چه خواهی کرد دل را خون و رخ را زرد میدانم

    یکی بازی بر آوردی که رخت دل همه بردی
    چه خواهی بعد ازین بازی دگر آورد میدانم

    به یک غمزه جگر خستی پس آتش اندرو بستی
    به خواهی پخت می بینم بخواهی خورد میدانم

    به حق اشک گرم من به حق آه سرد من
    که گرمم پرس چون بینی که گرم از سرد میدانم

    مرا را دل سوزد و سینه تورا دامن ولی فرق است
    که سوز از سوز و دود از دود و درد از درد میدانم!!

    به دل گویم که چون مردان!صبوری کن دلم گوید
    نه مردم نی زن ار از غم ز زن تا مرد میدانم

    دلا چون گرد برخیزی زهر بادی نمی گفتی
    که از مردی بر آوردن ز دریا گرد می دانم!

    مولوی:gol:
    زان پيش تر كه عالم فاني شود خراب / ما را ز جام باده گلگون خراب كن
    سلاااااااااااااامممممممم (خدایا ارزش 70 تا رو داره :دی)
    خواهش ابجی توهم بزرگی داره...
    خب بیا خودم همچین قلت میدم که کیف کنی :دی
    میشم ایشالا...
    رو فرم هستم :دی
    خدا شما و سرایندش رو باهم بیامرزه ایشالا
    خوبم شکر...نفسی میاد!
    ساز دلم؟فعلا بی صداست...!

    من تنگ ِدلم یا که جهان تنگ شده
    تیره بصرم یا افــــــق این رنگ شده
    بر گوش نمیرسد نوایــــــــی موزون
    یا ساز طبیعت خشن آهنگ شده؟!
    به ملامت نبرند از دل ما صورت عشق / نقش بر سنگ نبشتست به طوفان نرود

    سعدي
    سلام ابجی
    خداروشکر که خوبی...
    ایشالا به خوبی میری بالا از اونور قل میخوری میای پایین :دی
    اوهوم نیستم، اره انشالا، ممنون...
    اره حساب دستت باشد این چندمین پیام بی پاسخ است...
    نه میخواستم این فرصت رو به تو بدم که اول تبریک بگی ابجی کوشولو
    تبریک...
    بابت شعرم خیلی مخسی لذت بردم...
    ز اسمان اغاز كارم سخت شيرين مي نمود / كي گمان بردم كه شهدالوده زهر ناب داشت

    سعدي اين ره مشكل افتادست در درياي عشق / اول اخر در صبوري اندكي پاياب داشت
    دردا و حسرتا كه عنانم ز دست رفت / دستم نمي رسد كه بگيرم عنان دوست
    سلام خوبی ابجی؟
    چه خبر؟
    ما رو نمی بینی خوش میگذره ایا؟
    شرمنده فعلا تو مود این جور حرفا نیستم
    این پیام ها رو هم بزار به حسابم...
    اینم عیدی من بهت البته فک کنم تو از من یه سال بزرگتری(نیمه اول68 یا 67ی هستی)،پس هر وقت اومدی عیدی منو یادت نره بدی ؛ می دونم بین شعرا انتخاب یکیش سخته، اما دوس دارم قشنگ ترین شعری که به نظرت میادو به عنوان عیدی برام بنویسی
    من آهنگای سنتی زیاد گوش می دم اما اون آهنگی که گفتی رو نشنیدم حتما می رم گیرش میارم ماله شجریان بود دیگه؟
    --------------------------------------------------------------------------
    بر نیامد از تمنای لبت کامم هنوز/ بر امید جام لعلت دردی آشامم هنوز
    روز اول رفت دینم در سر زلفین تو/تا چه خواهد شد درین سودا سرانجامم هنوز
    ساقیا یک جرعه ده زان آب آتشگون که من/در میان پختگاه عشق او خامم هنوز
    از خطا گفتم شبی موی تو را مشک ختن/می زند هر لحظه تیغی مو بر اندامم هنوز
    پرتو روی تو تا در خلوتم دید آفتاب/ می رود چون سایه هر دم بر در و بامم هنوز
    نام من رفته است روزی بر لب جانان به سهو/ اهل دل را بوی جان می آید از نامم هنوز
    در ازل دادست ما را ساقی لعل لبت/جرعه ی جامی که من مدهوش آن جامم هنوز
    ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام جان/جان به غمهایش سپردم نیست آرامم هنوز
    در قلم آورد حافظ قصه ی لعل لبش/آب حیوان می رود هر دم ز اقلامم هنوز
    اسلام یا شنوا اختی، چطوری ؟ کم پیدایی (پروژه ها خوب کار خودشونو کردنا...) ؟
    نمی خواستم امروز بیام اما دلم نیومد عیدو تبریک نگم
    عیدت مبارک ، ایشا... هر روزت عید و دلت شاد باشه
    این شعری که پایین نوشتی هم دوس دارم
    نه راه اينست كه بگذاري مرا بر خاك و برگردي / گذاري ار و بازم پرس تا خاك رهت گردم

    ندارم دستت از دامن مگر در خاك و ان دم هم / كه بر خاكم روان گردي بگيرد دامنت گردم

    فرو رفت از غم عشقت دمم دم مي دهي تا كي / دمار از من براوردي نمي گويي براوردم

    خوش سلیقه ای ابجی جون ، آخه سلیقت شبیه منه....!!!!!!!!!
    شاید اشکال از کامپیوتر منه مطمئن نیس، از بابت عکسا هم ممنون ، توی عکسا من کلا عکس آسمونو و ابر و درختو خیلی دوس دارم خودمم توی گوشیم از آسمون زیاد عکس گرفتم، البته هر چیزی زیبایی خاص خودشو داره ؛ (اگه الان دوستام اینجا بودن از طرز حرف زدنم تعجب می کردن چون کم پیش میاد جدی حرف بزنم اما میام اینجا انگار خیلی زیاد شده)
    ممنون حتما بهت زحمت شنیدنو می دم مخصوصا الان که دستم اومده مهربونم هستی
    شاد باشی
    علی نگهدارت(مطی)
    نه راه اينست كه بگذاري مرا بر خاك و برگردي / گذاري ار و بازم پرس تا خاك رهت گردم

    ندارم دستت از دامن مگر در خاك و ان دم هم / كه بر خاكم روان گردي بگيرد دامنت گردم

    فرو رفت از غم عشقت دمم دم مي دهي تا كي / دمار از من براوردي نمي گويي براوردم

    شبي دل را به تاريكي ز زلفت باز مي جستم / رخت مي ديدم و جامي هلالي باز مي خوردم

    حافظ
    سلام آبجی مشت خودمون ، منم رو به رام (گر چه دلم از زندگی خیلی پره البته این قضیه بحث یکی دو روز نیست چند سالی هست اینم زندگیه دیگه وگرنه دیگه نمی شد بهش گفت زندگی، خدا رو شکر )
    این اسم کاربری من مشکل داره فک کنم، بعضی وقتا اصلا وارد نمی شه یا یه هو خودش میاد بیرون و دیگه وارد نمیشه دست آدمو می ذاره توی پوست گردو!!!
    امتحانام چند روزی هست که شروع شدن ، فکر می کردم تموم کردی درسو اما انگار توام هنوز گیرشی
    آدم میاد این جا انگار در درد دلش باز می شه ، شاید چون ما آدما این جا همدیگرو نمی بینیم ... اما هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد، بی خیال این حرفا...
    منم شنبه یه امتحان سخت دارم باید یه پروژه هم تحویل بدم ، ایشالا تو کارات موفق باشی
    یا علی
    خوشحالم که خوبی و ساز دلت کوکه عزیزم
    جات خالی بود...
    عجب نویسندگان گمنام هم بد نمیگند ها:دی
    تا بعد
    استفاده کننده باید عاقل باشه :دی
    تو زنده میمونی رفیق، طاقت بیار این راه رو ....
    اره ناقلا هی از دستم در میره مگه میتونم دستگیرش کنم، نمیشه که :دی
    تو بگو جواب دادی ما هم میگیم دادی تو بگو مشاهده گفتگو ما هم میگیم کردیم ... :دییییییی
    شاد آمدم شاد آمدم از جمله آزاد آمــــــــــــدم
    در من نگر در من نگر بهر تـــــــــو غمخوار آمدم

    سلااااام آبجی :gol:
    واای حسابی منو شرمنده کردی باپیام ها و عکس های زیبایی که فرستاده بودی...
    خیلی خوشحال شدم و ممنون از اینکه به یادم بودی عزیزم
    تریپ درس؟!چشمک
    ای دیگه برنامه امتحانام خیلی فشرده بود اینکه نیاز بود یه مدتی برم تو قرنطینه:دی

    تو چطوری؟ساز دلت کوک هست یا نه؟
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند/پری رویان قرار دل چو بستیزند بستانند
    به فتراک جفا دلها چو بر بندند بربندند/ز زلف عنبرین جان ها چو بگشایند بنشانند
    به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند/نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند
    سرشک گوشه گیران را چو دریابند دریابند/رخ مهر از سحرخیزان نگردانند اگردانند
    ز چشمم لعل رمانی چو می خندند می بارند/ز رویم راز پنهانی پو می بینند می خوانند
    چو منصور ار مراد آنان که بردارند بردارند/که با این درد اگر در بند درمانند در مانند
    درین حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند/بدین درگاه حافظ را چو می خوانند می رانند

    یادمه اولین بار که این شعرو خوندم فک کنم دوم سوم دبیرستان بودم حتی درست نمی تونستم روخونیش کنم ، بعد از یه مدت اینقد گیر دادم بهش تا تونستم منظورشو در حد فهم خودم بگیرم ، واقعا شعر قشنگیه و آدم تو کف این می مونه که توی ذهن حافظ چی می گذشته و آخه یه آدم چه قدر مخش می کشه ؛دستش درد نکنه ؛ دست توام درد نکنه ابجی ، اصلا دست همه درد نکنه
    بازم برامون عکس اینا بذار تا منم بیام دس بوسی،مخلصیم
    یا علی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا