yunes_prg
پسندها
8

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • حیف جمله ی دوستت دارم...

    که هر بی سر و پایی برای به دست آوردن...

    یک آغوش گرم و نجیب...

    به زبان می آورد....

    و حیف جمله ی عاشقتم...

    که این روزها بزرگترین دروغ دنیاست...!!!


    خیلی خانمها تو حسرت اینن .......... خیلی ارزو شو دارن بپوشن
    ولی توی پاشون نمیره
    زندگی یک بازی درد آور است .

    زندگی یک اول بی آخر است

    زندگی کردیم اما باختیم .

    کاخ خود را روی دریا ساختیم
    نامت چه بود؟
    آدم
    فرزند؟
    من را نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم خلقت
    محل تولد؟
    بهشت پاك
    اینك محل سكونت؟
    زمین خاك
    آن چیست بر گردن نهادی؟
    امانت است
    قدت؟
    روزی چنان بلند كه همسایه خدا،اینك به قدر سایه بختم به روی خاك
    اعضاء خانواده؟
    حوای خوب و پاك ، قابیل خشمناك ، هابیل زیر خاك
    روز تولدت؟
    روز جمعه، به گمانم روز عشق
    رنگت؟
    اینك فقط سیاه ، ز شرم چنان گناه
    چشمت؟
    رنگی به رنگ بارش باران ، كه ببارد ز آسمان
    وزنت ؟
    نه آنچنان سبك كه پرم در هوای دوست

    نه آ نچنان وزین كه نشینم بر این خاك
    جنست ؟
    نیمی مرا ز خاك ، نیمی دگر خدا
    شغلت ؟
    در كار كشت امیدم
    شاكی تو ؟
    خدا
    نام وكیل ؟
    آن هم خدا
    وقتی لبهایش را بوسیدی... نگران رد رژلبت نباش...سریع با انگشتهایت روی رد بوسه اش نکش...بگذار رد رژ بماند ...بگذار آن چند ثانیه پایان حس لبات هی کش بیاد...
    او هم اگر (( او )) باشد به ردش فکر نمیکند میمیرد در اوج لذت گرمی و نرمی لبهایت...
    آی مردم

    روزگار اگر هم سخت است

    کمی آهسته به این

    رفتن بی امان آفتاب خیره شوید

    چه گناهی دارد آفتاب

    که به جرم دلواپسی شما باید

    تا به غروب در انتظار یک نیم نگاهی باشد؟.


    همیشه سعی کن
    محبت را برای دیگری لقمه لقمه کنی
    یا به یکباره سیر میشود و میرود
    یا در گلویش گیر میکند و یک عمر راه گلویش بسته خواهد شد ...



    3 نفرو هیچوقت از دست نده...
    خردادی ها، مردادی ها، بهمنی ها
    چون دوست واقعی هستن
    از ۳نفر هرگز متنفر نباش...
    فروردینی ها، اسفندی ها، مهری ها
    ... ... چون بهترین هستن
    ۳نفرو هیچوقت نرنجون...
    اردیبهشتی ها، دی ها،تیری ها
    چون صادقن
    ۳نفر رو هیچوقت نذار از زندگیت برن...
    شهریوری ها، آبانی ها، آذری ها
    چون به درددلت گوش میدن
    شما کدوم دسته اید؟؟




    با هیچ مزه ای عوض نمیکنم
    نمک چهره ات را...
    ولی متعجبم
    از شیرینی لبانت در این نمکزار...
    گــــاهی ... بی دلیل..... حالم خوبه و خوشحالم !

    گــــاهی ... بی دلیل....حالم بده و غمگینم !

    این بی دلیلی ...منو داغون كرده




    گُـفـ‗__‗ـت دُعــ‗__‗ــا کُنــ‗__‗ــی مـ‗ــی آیــ‗__‗ــد

    گُفتــ‗__‗ــم آنـکــ‗__‗ـــه بـ‗ـا دُعـ‗ـا بـیــ‗__‗ـایـ‗ـد بـ‗ـه نِفرینـ‗__‗ــی مــ‗__‗ــی رود

    خـ‗ـواستــ‗__‗ــی بـیــ‗__‗ــایـی ... بـ‗ـا دُعـ‗__‗ــا نیـ‗__‗ــا ... بـ‗ـا دِل بیـ‗__‗ــا ...
    از برادرانی که هواپیمای بدون سرنشین دشمن رو سالم میشونن تضاقا داریم هواپیماهای دارای سر نشین خودمون رو سالم بشونن...! ثواب داره بخدا...!
    دستاشو مشت کرده بود پرسیدم تو مشتت چی داری؟ گفت :خودت نگاه کن دستاشو گرفتم آروم باز کردم تو دستاش چیزی نبود! ... ... ... ... ... گفتم؟:چیزی نیست که! دستامو که تو دستش بود فشرد گفت: نبود ولی حالا هست... دستام گرم شد و اون لبخند زد.."
    ___________________--------
    ـــــــــــــــ______.-'.....&.....'-.
    ___________\.................../
    __________:.....o.....o........;
    _________(.........(_............)
    __________:.....................:
    ___________/......__........\
    ____________`-._____.-'
    ______________\`"""`'/
    _____________\......,...../
    ____________\_|\/\/\/..__/
    ___________(___|\/\/\//.___)
    _____________|_______|
    ______________)_ |_ (__
    ___________(_____|_____)
    عادت نکرده ام هنوز ...
    خیال می کنم
    روزی باز می گردی
    آرام از پشت سر می آیی،
    مرا که به انتهای خیابان خیره شده ام
    دوباره به نام کوچک صدا می زنی و
    عمر تنهایی ام به پایان می رسد...
    شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد

    خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد

    من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند

    نیمم آتش سوخت ، نیم دیگرم را باد برد

    از غزل هایم فقط خاکستری مانده به جا

    بیت های روشن و شعله ورم را باد برد

    با همین نیمه،همین معمولی ساده بساز

    دیر کردی نیمه ی عاشقترم را باد برد

    بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت

    وا نشد بدتر از آن بال و پرم را باد برد
    خدایــــــــــا دوســـتــــــــــ بـــدار آنـــــهـــایــــــی را کــــــه
    دوســـــتــــــمـــــان دارنــــد و نـــمـــیــــدانــــیــــــمــــــ!
    و ســــــلامـــــــتــــــــ بـــــــــــدار آنــــــــهــــــــایـــــــــی
    را کــــــــــه دوســــــــــتـــــــــــشــــــــــان داریـــــــــــم
    و نـــــــــــــمــــــــــیـــــــــــدانـــــــــــــنــــــــــــــــــد
    قدم نخست در عشق این است که اجازه دهیم آن کسی که

    دوستش داریم کاملا خودش باشد...

    و او را چنان تغییر ندهیم که با تصویر خودمان هماهنگ شود...

    چرا که در غیر اینصورت تنها عاشق انعکاس از خود شده ایم

    که در او می یابیم.

    کـســی چــه مـیــدانـد امــروز چـنــد بـار فـرو ریـخـتـــم ..

    از دیـدن کـســـی کــه ،

    تـنـهــــــا لـبــاســــش شــــبـیــه بــه ” تــو ” بــود‬
    کودکی ام

    چقدر زود گذشت

    گفتند تا چشم برهم نهی می گذرد

    پس خواستم همیشه بیداربمانم

    اما نشد

    رویاهای قشنگ کودکانه

    به ذهنم هجوم آورد

    وسوسه ام کرد

    فکر خواب های رنگین

    آبنبات های چوبی

    بادکنک های قرمز،سبز و آبی

    قدم نهادن در سرزمین عجایب آلیس

    همسفر شدن با ابرها تا اوج آسمان

    وسوسه ام کرد

    گفتم فقط یک لحظه و بس...

    در خواب دور دنیا را گشتم

    آبنبات چوبی خوردم

    با بادکنک های رنگی پرواز کردم

    به ابرها رسیدم
    عشق تو

    شوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد ! زیبا بود امّا

    شوخی بود !

    حالا .... . . تو بی تقصیری ! خدای تو هم بی تقصیر است !

    من تاوان اشتباه خود را پس میدهم . . . ! تمام این تنهایی

    تاوان « جدّی گرفتن آن شوخی » است .....
    وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...
    و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛
    به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.
    یک روز کسی را دوست داری

    و روز بعد تنهایی

    به همین سادگی

    او رفته است و همه چیز تمام شده است

    مثل یک مهمانی که به آخر می رسد

    و تو

    به حال خود رها میشوی.

    چرا غمگینی ؟این رسم زندگیست

    و تو نمی توانی آن را تغییر دهی

    پس تنها آوازی بخوان

    این تنها کاریست که از دست تو بر می آید...
    امــروز ،

    آرام تـــریـن

    لــــحظـﮧ ﮯ دلـگـیـــر کننــده ﮯ

    نــاب ِ دنیــاســـــــت ..
    یادته یه روزی بهم گفتی:هر وقت خواستی گریه کنی برو زیرِ بارون که نکنه نامردی
    اشک هاتو ببینه و بهت بخنده گفتم: اگه بارون نیومد چی؟؟؟
    گفتی: اگه چشم های قشنگ تو بباره آسمون گریه ش میگیره
    گفتم: یه خواهش دارم؛ وقتی آسمونِ چشام خواست بباره تنهام نزار
    گفتی: باشه…
    حالا امروز من دارم گریه میکنم اما آسمون نمی باره
    و تو هم اون دور دورا ایستادی و داری بهم می خندی!!!
    در باغ « بی برگی » زادم

    و در ثروت « فقر » غنی گشتم.

    و از چشمه « ایمان » سیراب شدم.

    و در هوای « دوست داشتن » ، دم زدم.

    و در آرزوی « آزادی » سر بر داشتم.

    و در بالای « غرور » ، قامت کشیدم.
    Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ خسته شدم می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم.

    خسته شدم بس كه از سرما لرزیدم... بس كه این كوره راه

    ترس آور زندگی را هراسان پیمودم زخم پاهایم به من میخندد...

    خسته شدم بس كه تنها دویدم... اشك گونه هایم را پاك كن و

    بر پیشانیم بوسه بزن... می خواهم با تو گریه كنم ... خسته

    شدم بس كه... تنها گریه كردم... می خواهم دستهایم را به

    گردنت بیاویزم و شانه هایت را ببوسم...خسته شدم بس كه

    تنها ایستادم Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا