yuhana
پسندها
1,037

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • نمیدونم دایی
    خوش به حال تو
    اخه منم دارم میرم سرکار دایی
    کاری نداری؟
    اره دایی اخر هفتس
    هیشکی نیست انگار
    همه انگار رفتن دولانماخ کنن یعنی بگردن
    سلام دایی جون
    خیلی چاکریم
    سلامت باشی دایی


    بیا کودکانه و بی خبر امید ببندیم

    به تک تک شاخه های درخت خیالمان !

    نگاه هایمان را گره بزنیم

    به آبی بی کران آسمان

    و دست هایمان را ، به هم ...

    بیا ساز بزنیم ، تا روزگار بی وقفه برقصد برایمان !

    و پاک کنیم

    رد پای تمامی این رهگذران مضطرب را !

    چه فرقی می کند خوب ِ من ؟!

    تا آن هنگام که این باران دلتنگی بند بیاید

    زیر چتر خیال می خوابیم ...

    کودکانه و بی خبر ...!


    نیلوفر
    یاخجی گئت وصاباح مین سوال نان گل

    سن چوخ عجیب چوخ حساس چوخ مهربان چوخ رئوف..
    شبت پر از ماهیای غیر اکواریومی.. پر از خاطره های زنده ای که همیشه دوست داری ازشون حرف بزنی
    بای بای انتیل بیر آیری های
    حرف حق جواب داره عزیز؟
    گریه نکن. این هم میگذره.. کسی از دقیانوس مگه سراغی میگیره؟ یا از عبدالحمن عوف؟ هممه رفتنین
    حتی قطامه دختر زید نور چشم مردان
    یوحنا اصلا هم ازین فکرا نکن.. من بخار روشیشه ام..
    شبنمی روی گل... من به هیچ بندم.. اگه کوچکترین آزار آفتاب و سوزش زمانه به تنم بخوره محو میشم.. من رو از این چیزا نهراسون که ممکنه طاقت استقامت در برابر هیولای روز رو هم نداشته باشم.. شب اینجاست تو دلم.. جایی که دیدنش روز رو برات تداعی میکنه
    از خنده بیزارم.. چون گریه ای هستم که بشارت خنده دادن بهش یعنی مرگ این گریه... من از زمینی که زاده اونم نالانم.. به اسمونی که چترم شده گریانم . ابری که بالاسرمه از بخار همون فراق ها و نزاری های درونمه.. اگه بارید بدون وقتش بوده اگه نبارید بدون خشکیدم.. من کلاف سر در گمی ام که انتهاش رو در ابتدا شاید پیدا کنی.. شاید هم روزی رسی که این کلاف از فرط باز نشدن در خودش پوسیده باشه..
    فهمیدی چرا نمیتونم این رو قبول کنم؟
    بیخیال عسلم کی میخواد تو رو تنها بذاره ..... مطمئن باش من مثل یه برجی هستم که دور و برم پر از دره و صخره شده به این راحتی کسی نمیتونه بیاد در قلعه مو باز کنه.....
    30 رو ببین وبعد غش کن.. اینا برا چیته؟
    نکنه ثبت احوال زدی دختر ...
    شرمنده یادم نبود حاجی درونیم رو دادم به تو.. باشه اون حاجی تا وقتی تو بخوای پیشته کوچکولو..
    من میدونستم چندته یوحنا.. قسم میخورم تقریبا میدونستم..
    اررره.. شایدم بیشتر 11
    دارم رو لبه های گوری راه میرم که هر لحظه احساس میکنم ضعفی ناشی از پیری ممکنه پایم رو به افتادن در اون سست کنه...
    یه روز اعلامیه ام عنوان یکی از تایپیکا میشه
    من خیلی بار این سوالی رو که پرسیدی گفته ام.. من از تو 89464874856بیشتر دیده ام حج خانم.. تو داری تموم میکنی دیگه نه لیسانس رو جهشی هم نخوندی...
    من اندازه سیبیلای بابات بهار دیدم.. از بهارم منزجر شدم دیگه...
    اره هيشكي مارو درك نميكنه...
    .خانمم كالي ندالي من دالم ميرم...اعصابم داله خورد ميشه سرعت دست حلزونو از پشت بسته...
    سلام یوحنا جونم :gol:
    آخرای اس ام اسی که بهت دادمو خودم یادم نمیومد که سِند کردم یا نه

    وای خیلی بامزه بود امروز وقتی اس ام اس زدی از شرایط پیش اومده داشتم از خنده غش میکرم :biggrin:;)
    اره من زودی جو گیر دوستام میشم.. جان در کفم دیگه.. البته الان گردنم رو محکم گرفتم نمیخوام بمیرم ها.. اون مال یه لحظه بود رفت دیگه ..
    جدی نگیر من خوشم میاد از کلمات نامتعارف استفاده کنم تا کلمات عادی و روزمره...
    جديي..نه واسه منم باز نميشه...من فكر كردم اي دي من يه طوريش شده..نزديك 13 ابانه ديگه
    آره حج خانم میدونم فرق تو با بعضیا تو همین هوش بالاته دختر.. آفرین.. ماها بین خودمون که صحبت میکنیم میگیم.. قوربانین اولوم کیشی
    ولی اون لحظه تایپ اگه قصابش بود ممکن بود واقعا قربانی ماه ذی الحجه تو من باشم.. خیلی شانس اوردم که قصاب پیداش نشد ..یوحنا خانم
    چه جوری میتونم بصورت اسلاید پیام بدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    نمیدونم یه قصاب پیدا میکنیم دیگه.. ببین این رو کجا نوشتم دیگه.. حتما یه لحظه خیلی خوش به حالم شده که از خدا خواستم زود ذی الحجه بشه..
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا