wwwolf
پسندها
226

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • هیچی با این پسره خوب نبودم من همین..
    چیزه نه قبر خودمه.. داشتم آینده خودم رو تصویر میکردم.. آخه تا اون موقع بچه هام هنوز کوچولو میمونن خیلی..
    باشه بابا چه زود آمپول کلمات زهراینت رو میزنی.. بابا.. بابا تکیه کلاممه
    اعتراض تو دسته داره.. پس هیچ سازمانی نمیتونه بهت کمک کنه
    اینو
    فوضول و خنگ.. من نمیدونم با یه دختر این چنینی چرا دارم میحرفم آخه
    هیچی.. باید فیلم ببینی همین فیلم وحشتناک همین
    دایره ای میکشم..حصاری به دور تو.. جایی رو میبینم که دیگر سایه ات هم با تو نیست..
    تنهایی در تاریکی ای ظلمانی.
    تو هستی با ندامتی هزار ساله.
    و به یاد میاری روزی که در گذر ستاره دنباله دار هالی از فرط کاهلی خودت رو بخواب زدی و به گرمی اتاقت چسبیدی.
    اونوقته که مرگ واقعی فرا میرسه..
    بیدار شووووووووو
    واللا من بلد نیستم.. میای میبینی دیگه.. باور نداره دختره یه فوضول..
    SAW ندیدی تا حالا؟
    اون مرده توی فیلم میخواد ارزش زندگی رو به آدما گوشزد کنه همین..
    تمثیل جالبی زدی ولی
    نه یادت نمیدم این رو قول میدم... چون خودم هیچی بلد نیستم.. هیچی..
    اره من دوست دارم یه زیر زمین بزرگ برا پروژه ساو 6 داشته باشم.
    نه نگفتی.. ولی وظیفه من به عنوان رسول ضمیر انسانها این بود که قبل از واقعه این رو بهت بگگم..
    ذاتا علم بی عمل اسیرت میکنه.. مغمومت میکنه.. تورو در بند خودش میگیره.. در پایان کار به آدمی تکراری تبدیل میشی.. واسه این میگم بده بیرون اون دلنوشته هات رو همین.
    نه تو فکر کنم خوبی.. یا خوب نمیگم فکر کنم تو بزرگ شدی همه چیز رو حتی اگر بد باشند الکی خراب نمیکنی..
    کاری که یه بچه میکنه..
    قشنگ بودن تمثیلاتت
    یه چیز دیگه همینه که هست. بخوای یا نخوای.. من نفهمم میپرسم خب.
    آره همون درسته..
    به نظرم باید نوشته هات رو با خودت به قبر بفرستی رایت؟
    عجب آدمی هستی.. فکر میکنی |اخره نوشتنی؟
    خب شاید باشی..
    ولی ممکنه هم نباشی.. پس بهتره ببینی این نوشته تو دل یه درد مند میشینه یانه..
    باز خودت میدونی به من هیچ ربطی نداره.. هیچ هیچ
    lord helish.
    mardi ke dar sayeha donbale aftab migardad
    everybody knows
    چی یاد بدم
    انگلیسی
    جای سایت
    جای ریختن احساس
    تو همششون مستاصلم
    باید خودت بخوای وگرنه همش از روی هوای درونه
    یه سایت عربی که توش انگلیسی یاد میدن همین..
    تو امضای عمو هلیش هم هست ها..
    بعدش.. آره فوضولی.. بیشتر دخملا فوضولا ولی خیلیاشون میتونن نشون ندن.
    نوشته هایی که شبیه هیچکس نباشد ولی همه به گمانشان برای انها سروده شده است.
    iiiiiiiiiiiiiiiiii?
    همونجا که همه میرن. پیش عمو هلیش میریم.. اونجا داریم جمع خاصی رو جمع میکنیم.. برای اینکه هیچی نگیم..
    فوضولی دیگه..
    همه جا بنویس.. جایی بنویس که چشم سخره گر باشه. تا از کلفتی کلماتت نتونه بهونه ای واقعی بگیره.. مگر اینکه ضعف خودش رو نشون بده.
    تو نیکی میکن و در دجله انداز .. ماهی ها میخورند و حالیشون نیست ازت تشکر کنن.
    آره این اخلاقت رو یادمه.
    میگم هنوز نوشته های درونیت رو جایی ثبت نکردی تو این سایت تا بر سر مزار نوشته هات بشینیم و تشکرهامون رو مثل سنگی که بر قبر میزنند به زیرش آوار کنیم.؟
    من نرفتم.. من فقط میرم یه سایت دیگه و بر میگردم.. روم نمیشه حساب کرد. حتی به عنوان سرپرست.
    جدی؟؟؟
    اونم رفت؟؟؟
    ای بابا زیاد به اون اعتباری نیس....چند بار خدافظی کرده ولی بازم برگشته!!!!!!!!!
    گفتم که این نوشته یه درده یه مرضه باشه سعی میکنم اون چیزی که میخوام نباشم..
    چیزه خب تو میتونی حمله کنی این رو بالفطره در خودت داری... این یه قدرته این یه نیروست که خدا در تو گذاشته تا بنی بشر رو باهاش انگولک کنی.. به من چه دوست نداری ننویس یا مینویسی اونقدر ساده بنویس که نخونده بشه فهمید منظورت چی بوده
    رفت
    نه یعنی این غروب واقعی نبود که به من حس رم دادن همه واژه هام رو بده..
    ولی قبوله..
    داشتم با یه سوزن گاوی.. ذهنیتی مسموم رو توی ذهنت تزریق میکردم.. اونم که مشخصه تاثیرش رو گذاشته بود..
    در کل منظور کلی ام از این گفته به یک مرض قدیمی بر میگرده که در اون قراره همه پلها جز پل راست واقعیت به روی گذشته خراب بشه..
    یهویی بهت برنخوره بعضی حرفا.. برا فروکش حرصهات میتونی مثل همیشه با نیزه کلمات هجوم بیاری.
    ممنون به این خاطر که منو دوست خودتون میدونید
    باعث افتخار منه
    نمیدونم میتونم تو حست بشینم و این جمله رو بگم که تو دوست داری در فضایی زندگی کنی که دیوار و پنجره هاش پر از واژه های پخته بشه. آدما با کلماتی لب به سخن بگشایند که لازمه فهمیدنش اندکی تامل بیشتر باشه.. همه اینا رو میخوای ولی شاید تنهایی نمیخوای.
    راستی بدیه ستاره دنباله دار اینه که عمر انسان تنها شاهد یک دوره گذر اون میشه..

    آره آره؟ جالبه منم شاید با دیدن بعضی چیزا به حس نوشتن برسم.. مثلا غروب
    میتونی تو پروفایلم غروب کنی /چه جالب/
    ممنونم گلم
    تو هم برام عزیزی
    از همدردیت ممنونم
    تو یه تاپیک نوشته بودی حالا که من تو لیست دوستات نیستم پس دوسم نداری
    من هم بهت نوشتم که کی گفته دوست ندارم؟
    فکر کنم تاپیک بیاید بترکونید همچین چیزی بود
    یادت افتاد؟
    و تویی که فرشته ها رو به ذعم زیبایی چهره به مزرعه راه دادی.
    من خودم رو اینجا هیچ دونستم که شاید تنها ستاره دنباله داری باشم که در 70 سال یک بار از آسمون مزرعه رد میشم.
    نه یعنی چی نمیشه که.. ادما میان و میرن.. حتما که نباید آنلاین باشیم. در فهمیدنت شک نداشتم.
    نظر هرکسی محترمه
    ولی wolfبا ماه کمی با هم تناقض دارند
    می دونی که چی مگم بعضی چیزا را نمیشه با هم ادغام کرد
    وولف
    وو
    و
    میدونی؟ میدونم که میدونی ولی اگر نمیدونی میگم که بدونی..
    هیچ عیبی در من و تو و ما نیست که بشه اون رو دلیل ترک آدما دونست..
    غیر از اینکه آدما تو مزرعه ای که هستند همیشه آرزوی دیدن مرغزارهای پشت کوه رو دارند. و این وسط مرغزارهایی هستند که تنها یک نقاشی بیروحند ولی چه شود که عشق هزاران گاوند.
    متاسفم که تو با این درایتی که ازت سراغ دارم این رو دیر گرفتی . گرچه در تشابهات من حقیر تو یک دشتِ وسیعی از احساسی که گاوها توش مثل بز گم میشن
    منظورت "شقایق 21" با "وحید 007" هس؟:surprised:

    خوب من بیام , نمی تونم جلوی خودمو(اسپممو) بگیرم , باشه میام :d
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا