winner_021
پسندها
45

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • به ديوارم تکيه نکن
    خـــــــــــــــــــــــــــــدای من باش
    بگذار به همه‌ی بندگانت حســـــــــــــــادت کنم
    به ماه و خورشيد و ستارگان و زمين
    بگــــــــــــــــذار بسوزم
    آنقــــــــــــــــــــــدر بسوزم
    که از جنس آتش شوم.
    مخلصيم رفيق.خوشحالم كه اين رو ازت مي شنوم.قابلت رو نداره.
    اتفاقا امضاي شما هم بسيار عالي انتخاب شده.
    سبز باشي و موفق دوست عزيزم.
    از آشنايي باهات خيلي خوشحال شدم.
    (ببخشيد كه لحنم لوطي گونه بود.حدس زدم پسر باشي اينطوري گفتم.وگرنه قصد جسارت نداشتم)


    عمريست

    دريا...دريا...باران

    به خورد تو داده اند

    و تو

    هنوز جنگل نشده ای !

    وقتی سرنوشت تو: کوير است

    حتی آسمان هم

    در برنامه ی آتی

    اعتباری برای رویش تو تخصيص

    نمی دهد ...!!!


    فرشته مه نگار


    گریزی نیست ...

    همیشه بی آنکه بخواهی

    اتفاق خودش را می اندازد

    وسط زندگی ات !

    بعد هم می رود

    تو می مانی و اینهمه چه کنم ...

    با ذهنی که مدام تکرار می کند:

    "حالا که اتفاقی نیفتاده

    دوست نداشت بماند، رفت...همین!"

    حالم از ذهنی که زیاد حرف می زند به هم می خورد !

    می روم تا اتفاق کمی آرام بگیرد ...

    به قول خودش

    فردا همه چیز را فراموش خواهیم کرد !

    می روم با یک آرزو

    کاش هیچ وقت نمی گفتم:

    کاش ...


    س.بارانی

    یاد عروسکات افتادی؟ سلام نادیای ناشناخته


    دخترک در برابر دفتر خاطراتش نشست ...

    آرام آنها را ورق زد ...

    صحنه ها پی در پی اجرا می شدند ...

    کارگردان ناتوانی بود که از مونتاژصحنه ها برنمی آمد !

    بادی وزید ...

    برگها به سرعت ورق خوردند ...

    مثل سالهایی که سریع و بی سر وصدا از پیش چشمانش عبور کردند ...

    و او غرق در اوهام دنیا

    رفتن هیچ کدام را حس نکرد ...


    ....


    خدایی دید ...

    نوری دید ...

    تسبیح... گل...پرنده...درخت...

    و حالا اشرف مخلوقات : انسان !

    اشرفی که کنار ادات ایمان

    گل...پرنده ... درخت

    احساس حقارت می کرد !


    ...


    باران بارید ...

    خاطراتش را شست و با خود برد !

    او ماند ...

    بغض ماند ...

    تنهایی ماند ...

    و

    نوری که در خاطراتش گم شد ...!


    NasibeH
    DR.SHARIATI
    madaram migoft asheghi yek shab asto pashimani hezar shab amaaaaa hala hezar shab ast pashimanam ke cheraaaaaa yek shab asheghi nakardam!!!
    ببخشیییییید دی سی شدم دیشب ...

    درست میگی عزیزم... به امید پیروزی:heart:
    سلام
    باز که خنددیدی دختر..
    چطوری مینر خوبو وینر کم پیدا.وینرری که به عیدادت لوزر ها هم میره
    من هم به نوبه خود/حرفای کلیشه شده/ این عید سعید رو به شتو و خانواده محترمت تبریک میگم و امید وارم همیشه موفق و پیروز باشی..
    چرا نیای؟ همیشه اینجوری میکنی ها؟ چهرااااااااااا
    باشه من آرزو دارمتو پروفسرا بگیری من هم در محضرت دکترا بخونم...اوجور
    a_m68 سبز رو اخراج کردن یوزرش توی امضام هست ...

    سوال دومت رو متوجه نشدم:redface:
    آره خودم غیرفعالش کردم اینطوری راحت ترم عزیزم ...


    عیدت مبارک ...

    امیدوارم توی این روز قشنگ دعاهای خوبت مستجاب بشه ...

    .

    .

    .

    التماس دعا ...
    سلام . خوفی دوست جونم ؟
    ممنون از پیامت.
    من هم درسام خیلی سخت شده ، باشگاه که میام نمیتونم برم بیرون .
    سلام نادی هیچ وقت به من نخند وقتی که یه روز پشت سر هم اینجا نیستم..
    خوبی عزیز دل؟ چه خبر زیبا دنیا چه رنگیدی؟
    آره از گوسفند جماعت دیگه خیری نمیرسه وخودم البته.. من هم جزوی ازین جماعتم..
    مرسی عید تو گل هم مبارک خیلی مهربونی


    خنده هایم شکلاتی شده اند ... زیادی خالص ... تلخ !

    می دانی ، هوای بهشت به سرم زده است ...

    غمی که مرا فرا خواهد گرفت

    وقتی بوی گل هایش نفس هایم را آلوده باشند ...

    و من بغض خواهم کرد

    و غرق در لذت خواهم شد ...

    می گویند

    آدمی به خدا نزدیک است ...

    بسیار نزدیک ...

    هر گاه که اندوهگین باشد ...

    هرگاه به شدت اندوهگین باشد ...!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا