vooroojak khanoom
پسندها
3,561

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • موفق باشي خانم رحيم زاده ...........ميتونم هر از گاهي بهت سربزنم يانه ؟ تو کور راه زندگي به بهترينا برسي / خوبي براي تو کمه به هرچه ميخواي برسي
    تعريفاشو زياد شنيدم آخه يکي از همکارام عيدي اومده بود ما هم طالب شديم بيايم.اهل ديار حافظ. واهل ديار کورش کبيرم.اهل شيراز.مهندسي کشاورزي.ترم ششم. 25 سالمه.
    مرسي عکسات قشنگ بود..اوني که گفته بودي شرکت کن قبلا شرکت کرده بودم :warn:
    سلام الهه جووووووونم
    خوبی؟
    کجایی تو دختر؟؟؟؟؟؟؟
    نمیگی دلم واست تنگ میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    راستی مرسی بابت عکسای قشنگت....:heart::w27:
    سلام ، ممنون از لینک.
    جال بود ، موفق باشید
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/363179-مجموعه-ی-عشق/page8
    فدااااااااات ممنونننننننننن، منم همینطور نمکدون، شبت نورانی
    واا دایناشور هم 2500 سال عمر نمیکنه، من بچه شمال غربم؛ بوکان/طرف کردستان
    نه 71 هستم، ایشاله 100سال بیشترم زنده باشی،از رشت هم هستی؟
    خیلی ممنون، لطف داری، هنوز سنی ندارم هااااااااااا
    وای منم همینطور،یادمه خالم همش گازم میگلفت،الانم انتقاممو میگیلم،دالم بچشو میخولم:razz:
    همه ی فامیلا اینجورین:( اخه تقصیر من چیه؟:redface: من جوجونانازی پلتقالی لو دوس دالم:redface:
    واای چطور فهمیدی؟؟ یه دختر خاله ای دارم که هروقت منو میبینه یهو گریه میکنه،وقتی نزدیکش میشم مبگه ماما مامااااااااااا،موچش میکنم و آروم،خب؟ اونم آروم میشه، بازم که موچش میکنم گاز هم میگیرم وااااااااااای دیگه تا صبح گریه میکنه!!!
    اختیار دارین دوست من همین که نگاه کردین خودش یه دنیا تشکره:gol:
    بخدا اگه بچه ی ناز و تپل رو ببینم نمیذارم زنده بمونههههههههههههههه، اوووه اونم من؟! پریروز راهی دانشگاه بچه ایی رو دیدم،توو ماشین پیاده شدم یه گاز از لپش گرفتم و گریه کرد، مادرش فهمید اووووووووف دنبالم افتاد
    بچه ی غریبی که دیدی و در دور، بری پیشش برای آغوش. آنگاه که آغوشش کردی و دیدی گریه کرد و رفت در آغوش مادر "این یک تجربه اس" زیرا بدان اگه توو آغوش یکی باشی اون یکی میره . درسته؟
    آن بچه آمد و گفت مرا دوست داری؟ گفتم آری، گفت خدا مرا هدیه داد به تو... پس خدایت رو دوست داری...
    دوست..

    روی جلد یک کتاب نوشته ای دیدم که خیلی من رو جذب خودش کرد. من اون طرف رو ندیده بودم ولی به آدرسی که زیر نوشته داده بود نامه میدادم و اون هم برای من نامه میداد تا قرار شد همدیگه رو ببینیم. در محل قرار دختری بسیار زیبا از کنار من گذشت و پیرزنی با همان مشخصه نامه پیش من آمد. من که مجذوب شخصیت او شده بودم بدون توجه به او پیشش رفتم و شاخه گلی به او دادم او در جواب من گفت همان دختر زیبا که از کنارت رد شد گفت که اگر شاخه گل را به من دادی بگویم که در رستوران آنطرف خیابان منتظرت است
    خوشال میشیم تو تاپیک شمام شرکت کنین
    سلام اجی گلممممممممم خوفم میسی
    تو خوفی؟
    اجی کجا بودی؟
    مرسیییییییییی ممنوووون واقعا اممممممممممممممممممممممممممممممم خیلی عاشقشم،هروقت بچه یی تپلی رو میبینم چه غریبه چه هرکی بخدا بهش حمله میکنم و اینقد موچش میکنم که دیگه هیچوقت یادش نره
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا