$ Vilsoon
پسندها
54

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑ ๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑ ๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑ جشن فارغ التحصیلی حنا خانم(حناجون) ๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑ ๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑ ๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑
    برای چشمهایم نماز باران بخوان….! بغض کرده ، ابریست اما نمیبارد.

    کاش عشق را از پلک های خود می آموختیم;

    پلک هایی که تا وقتی خون در رگ هایشان جاری است هر دم بر هم بوسه می زنند.
    گاهی حرف نزدن

    از نداشتن ِ حرف نیست
    از داشتن حرفِ زیاد است !
    پس وقتی می بینی سکوت کردم صحبت نکنی سنگین تری!


    چقدر خوبه که بدونی یکی یه جایی داره

    یه آهنگی رو فقط به یاد تو گوش می ده
    سلام مرتضی جان.خوبی؟؟؟ ولی فکر کنم خوب نیستیااااااااااااااااا :surprised: آخه داری حرفای عجیب میزنی...امتحانات حسابی رو مغزت تاثیر گذاشته انگار.یادم باشه بعد امتحانات بیام ببرمت کلاس یوگا ثبت نام کن....برات موثره....منم پارسال اینجوری بودم رفتم یوگا بدتر شدم...:biggrin:
    حکایت من وتو
    حکایت ریل های این قطار است و فاصله آنها
    اما میدانم تا ابد تکه ای از قلب تو
    با تمام فاصله هایی که برایم آوردی
    در کنارم خواهند ماند
    همان گونه ای که تکه ای از قلبم
    بی فاصله در کنارت خواهد ماند
    سلام مهربون
    چطوری
    چ میکنی
    اومدم نبودی
    مرتضی عزیزیییییییییییییییییی
    مواظب خودت باش
    بابای:w30:
    دلم هوای ...

    دلم هوای یک دوست قدیمی کرده ...


    یک رفیق شش دانگ ...


    کسیکه امتحانش را در رفاقت پس داده


    و دیگر محک زدن و زیر و رو کردنی در کار نباشد ...



    رفیقی که من نگویم و او ... بشنود ...


    رفیقی که بگویمش برو، اما بماند ...


    که نرود ... وقتی ماندنش ... آرامم میکند......
    هی بـــاران …

    ببــــار …

    من سفر کرده ای دارم که

    پشت پـــایش آب نریختــــم …!

    ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست

    منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
    هرکه آمد به جهان نقش خرابی دارد
    در خرابات بگویید که هشیار کجاست
    آنکس است اهل اشارت که اشارت داند
    نکته هاست بسی محرم اسرار کجاست
    هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
    ما کجاییم و ملامتگر بیکار کجاست
    باز پرسید ز گیسوی شکن در شکنش
    کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست
    عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو
    دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست
    عشق یعنی درد و محنت در درون...

    عشق یعنی قطره و دریا شدن...

    عشق یعنی همچو من شیدا شدن...

    عشق یعنی بیستون كندن بدست...

    عشق یعنی عالمی راز و نیاز...

    عشق یعنی اشك حسرت ریختن...

    عشق یعنی شب نخفتن تا سحر...

    عشق یعنی مستی و دیوانگى...

    عشق یعنی آتشی افروخته...

    عشق یعنی با گلی گفتن سخن...

    عشق یعنی قطره و دریا شدن...

    عشق یعنی سوز نی آه شبان...

    عشق یعنی لحطه های ناب ناب...

    عشق یعنی یك سلام و یك درود...

    عشق یعنی در فراقش سوختن...

    عشق یعنی انتظار و انتظار...

    عشق یعنی هر چه بینی عكس یار...
    گفتم تو شیرین منی گفتا تو فرهادی مگر؟

    گفتم خرابت می شوم گفتا تو آبادی مگر؟
    گفتم ندادی دل به من گفتا تو جان دادی مگر؟

    گفتم فراموشم مکن گفتا تو در یادی مگر؟
    گفتم خموشم سالها گفتا تو فریادی مگر؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا