tracer
پسندها
2,923

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • راستی این بیت چه نا مفهمومه!

    مفخر تبریزیان شمس حق ای وای من//گر تو مرا سوی خویش یک دم کمتر کشی

    ؟!
    هر جا که روم روی دل آرای تو بینم...........هر سو نگرم جلوه ی زیبای تو بینم

    در شمع و گل و بلبل و پروانه مه و مهر.......صد گونه نشان از رخ زیبای تو بینم

    مهر تو نه مهری است که از دل بتوان برد......من خلق جهان واله و شیدای تو بینم
    این بیتشو خیلی دوس دارم!
    مشتاق لقای تو نه تنها شده موسی........کاندر دل هر ذره تمنای تو بینم

    هر چند تو را نیست در آفاق سرایی..........با این همه هر جا نگرم جای تو بینم
    شیخ کجاییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:surprised:
    شیخم تو چرتی یا بیداری؟

    بابا روشن کن این چراغ لامصبو پول برقت با من
    نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت.................پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت
    کنج تنهایی… ما را به خیالی خوش کرد................خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت
    درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد....................آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت
    خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد...........که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت
    رفت و از گریه ی توفانی ام اندیشه نکرد.................چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت
    بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند...........................آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت
    سایه آن چشم سیه با تو چه می گفت که دوش......عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت
    چي شده تازگي ها رفتي توي فاز شعر و شاعري؟
    ديگه عنوان شيخ رو بايد ازت گرفت بهت گفتم ملك‌الشعرا
    درود بر توباد ای شیخ.
    دوستت داریم فراوان.
    پیش ما هم بیا فراوان.
    بدرود
    می خوردن و شادبودن آیین من است// فارغ بدن زکفر و دین ، دین من است
    گفتم به عروس دهر کابین تو چیست // گـفتـا دل خـرم تو کابـیـن مـن اسـت
    درود بر توباد ای شیخ.
    دوستت داریم فراوان.
    پیش ما هم بیا فراوان.
    بدرود
    شیخ نکنه شاعری اینقدر به شعر علاقه مندی!
    این بیت رو هم جناب حافظ به شما تقدیم کردن:

    حافظ گم شده را با غمت ای یار عزیز
    اتحادیست که در عهد فدیم افتادست!:w30:
    میخواهم بگویم..........


    فقر همه جا سرک میکشد....
    فقر گرسنگی نیست عریانی هم نیست.....
    فقر چیزی را نداشتن است ....... ولی ان چیز پول نیست.....طلا هم نیست....
    فقر همان گرد و خاکیست که بر کتاب های فروش نرفته ی یک کتابفروش مینشیند.....
    فقر کتیبه سه هزار ساله ایست که بر روی ان یادگاری نوشته اند........
    فقر همه جا سرک میکشد....
    فقر شب را بی غذا سر کردن نیست.
    فقر روز را بی اندیشه سر کردن است.
    سلام یا شیخ احوالات چه طوره؟؟در در جیب مراقبت فرو بردم وانگهی سوالی به ذهنم رسید tracerبه چه معنی است ای بزرگا؟؟
    کوله بارَم بَر دوش، سَفری باید رفت،
    سفری بی همراه،
    گُم شدن تا ته تنهایی مَحضـ ،
    یار تنهایی من با من گفت:
    هر کُجا لرزیدی،
    از سفرترسیدی،
    تو بگو، از ته دل...
    من خُــ ـدا را دارم....
    سلام ممنون قشنگ بود
    روح لطيف هم داشتي ما خبر نداشتيم؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا