tracer
پسندها
2,923

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آها
    نکنه سرتون خورده جایی و گذشته.........پـــــاااک..؟

    شیرینی؟
    شیرینی بدم که پاکش کنین؟؟؟
    حیفه خو..:دی
    خو اخوی چرا پاک می کنین!
    آدم کپ می کنه

    آها

    امتحانا که
    اووووو
    خیلی وقته عمرشو داده به شما
    جوابام اومد
    معدل کلم دادن!

    :D
    ای واای
    چرا از گذشته خودتون فرار می کنین
    ننگ که نیست

    خدا می دونه تو این مدتی که نبودین چه بر شما گذشته که چنین از باب انکار وارد میشوید..
    المنة لله که در میکده باز است
    زان رو که مرا بر در او روی نیاز است
    خم‌ها همه در جوش و خروشند ز مستی
    وان می که در آن جاست حقیقت نه مجاز است
    از وی همه مستی و غرور است و تکبر
    وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است
    رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
    با دوست بگوییم که او محرم راز است
    شرح شکن زلف خم اندر خم جانان
    کوته نتوان کرد که این قصه دراز است
    بار دل مجنون و خم طره لیلی
    رخساره محمود و کف پای ایاز است
    بردوخته‌ام دیده چو باز از همه عالم
    تا دیده من بر رخ زیبای تو باز است
    در کعبه کوی تو هر آن کس که بیاید
    از قبله ابروی تو در عین نماز است
    ای مجلسیان سوز دل حافظ مسکین
    از شمع بپرسید که در سوز و گداز است
    زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست
    راه هزار چاره گر از چار سو ببست
    تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
    بگشود نافه‌ای و در آرزو ببست
    شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو
    ابرو نمود و جلوه گری کرد و رو ببست
    ساقی به چند رنگ می اندر پیاله ریخت
    این نقش‌ها نگر که چه خوش در کدو ببست
    یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم
    با نعره‌های قلقلش اندر گلو ببست
    مطرب چه پرده ساخت که در پرده سماع
    بر اهل وجد و حال در های و هو ببست
    حافظ هر آن که عشق نورزید و وصل خواست
    احرام طوف کعبه دل بی وضو ببست
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/387009-با-بچه-پرورسگاهی-موافخین؟؟؟؟؟
    بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی...خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
    آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد...حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
    گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است...عیش با آدمی ای چند پری زاده کنی
    تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف...مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
    اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنان...گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی
    خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات...مگر از نقش پراگنده ورق ساده کنی
    کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ...ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی
    ای صبا بندگی خواجه جلال الدین کن...که جهان پرسمن و سوسن آزاده کنی
    درود بر صوفي خودمون:D..........كجايي !ميخانه بي تو صفايي نداره:D
    يه سيگارم روشن كردم.......پير خرابات ببينه ديگه رام نميده
    ازبس که خودت بخون چی نوشتی؟
    گلتم مال خودت
    اره خداروشکر که بیکارنیستن
    به چی میخندی؟ها؟من کجاموندم؟کلتومیکنمااعصاب ندارم
    حالااین شد
    امشب دلم برای بچه های قدیمی تنگ شده بود هیچکس نبود
    کلی غصم گرفت
    سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا