tracer
پسندها
2,923

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ممنون
    بله اگه بیشتر ازاین بیام اونوقت آخرترمی:w47:

    چشم:Dهر چندشب یه بار میام:)
    دیگه کمتر میام..بیشترازاین واقعا ضربه درسی میخورم...
    تعطیلات نوروز به کجا برویم ؟
    پدر از بی‌پولی گفت و قسط‌ های عقب‌مانده
    مادر از سختی راه و بی‌خوابی و ملافه و حمام
    ساعت شد 12 نصف شب
    گفتیم برویم سر اصل مطلب
    یکی گفت برویم شیراز
    دیگری گفت نه‌خیر مشهد
    ساعت شد 5 صبح
    مادر گفت بالاخره کجا برویم
    پدر گفت برویم بخوابیم !

    اکبر اکسیر
    هزار جهد بکردم که «سِر عشق» بپوشم
    نبود بر سر آتش مُیَسرم که نجوشم

    به هوش بودم از اول که «دل» به کس نسپارم
    شمایل «تو» بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

    حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد
    دگر نصیحت مردم حکایت ست به گوشم

    مگر تو روی بپوشی و فتنه باز نشانی
    که من «قرار» ندارم که دیده از تو بپوشم

    منِ رمیده دل آن به که در سماع نیایم
    که گر به پای درآیم به در برند به دوشم

    بیا به صلح من امروز در کنار من امشب
    که دیده خواب نکرده ست از انتظار تو دوشم

    مرا به «هیچ» بدادی و من هنوز بر آنم
    که از وجود تو «مویی» به عالمی نفروشم

    به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت
    که تندرست ملامت کند چو من بخروشم

    مرا مگوی که «سعدی» طریق عشق رها کن
    سخن چه فایده گفتن؟ چو پند می‌ننیوشم

    به راهِ بادیه رفتن به از نشستنِ باطل
    و گر مراد نیابم به قدر وُسع بکوشم

    سعدی
    مرا بخوان که حروفم پر از عسل بشود
    مرا بخواه که هر قطعه ام غزل بشود

    مرا بخوان که پس از این همه «الهۀ ناز»
    دوباره ورد زبانم «اتل متل» بشود

    سیاه چشم ، فنا کن سپید را مگذار
    که محتوایِ غزل نیز مبتذل بشود

    هزار وعده به من داده ای بگو چه کنم ؟
    که دستِ کم یکی از وعده ها عمل بشود

    قسم به عشق، به فتوای دل گناهی نیست
    اگر به دست تو نامحرمی بغل بشود

    بیا و مسئله ها را ز راه دل حل کن
    که در تمام جهان این سخن مثل بشود

    اساس علم ریاضی به باد خواهد رفت
    اگر که مسئله ها عاشقانه حل بشود

    غلامرضا طریقی
    با من نبود که:|
    مامانشم بالاسرش گریه میکرد:|
    پلیس راهنمایی رانندگیم مونده بود باش چیکارکنه:|
    اصن یه وعضی:|

    یکی نیست واسه خاطرماا بگه من بدون اون نمیتونممممم: دی
    امروز تو خیابون یه پسره ای خودشو انداخته بود وسط خیابون داد میزد:من بدونه اون نمیتونممممم:surprised:
    کلی ترافیک ایجاد کرده بود :|
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا