tracer
پسندها
2,923

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دانلود کردم. مرسی دایناسور

    حالا این چه قیافه ایه؟! [IMG]
    مبارک باشد آن رو را بدیدن بامدادانی به بوسیدن چنان دستی ز شاهنشاه سلطانی

    بدیدن بامدادانی چنان رو را چه خوش باشد هم از آغاز روز او را بدیدن ماه تابانی

    دو خورشید از بگه دیدن یکی خورشید از مشرق دگر خورشید بر افلاک هستی شاد و خندانی

    بدیدن آفتابی را که خورشیدش سجود آرد ولیک او را کجا بیند که این جسم است و او جانی

    زهی صبحی که او آید نشیند بر سر بالین تو چشم از خواب بگشایی ببینی شاه شادانی

    زهی روز و زهی ساعت زهی فر و زهی دولت چنان دشواریابی را بگه بینی تو آسانی

    اگر از ناز بنشیند گدازد آهن از غصه وگر از لطف پیش آید به هر مفلس رسد کانی

    اگر در شب ببینندش شود از روز روشنتر ور از چاهی ببینندش شود آن چاه ایوانی

    که خورشیدش لقب تاش است شمس الدین تبریزی که او آن است و صد چون آن که صوفی گویدش آنی
    همه دردی به جونته ولی هنو میگی جوونی!

    عاغا اصن تو جوون! نه نوجوون! ولی هم خپلی! هم کچل! هم بی دندون! [IMG]

    راستی، یادم بیار برات یه شولوار بگیرم که کششو بندازی دور گردنت! چه خبره این همه شولوارو کشیدی بالا؟! [IMG][IMG]
    دندون شیری چیه؟! این دورِ یازدهمه که داری دندون در میاری باو!
    چو بی گه آمدی باری درآ مردانه ای ساقی بپیما پنج پیمانه به یک پیمانه ای ساقی

    ز جام باده عرشی حصار فرش ویران کن پس آنگه گنج باقی بین در این ویرانه ای ساقی

    اگر من بشکنم جامی و یا مجلس بشورانم مگیر از من منم بی دل تویی فرزانه ای ساقی

    چو باشد شیشه روحانی ببین باده چه سان باشد بگویم از کی می ترسم تویی در خانه ای ساقی

    در آب و گل بنه پایی که جان آب است و تن چون گل جدا کن آب را از گل چو کاه از دانه ای ساقی

    ز آب و گل بود این جا عمارت های کاشانه خلل از آب و گل باشد در این کاشانه ای ساقی
    همینی که هَ! :w02:

    هنو بی دندونی؟! میخوای واسه عید بهت دندون مصنوعی عیدی بدم؟!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا