tornado*
پسندها
834

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ببینم تو چند سالته مگه؟ خیلی دوست داری ادای مامانا رو دربیاری
    مادر_آسمون_آب_ عقاب_پیانو_صخره نوردی_سوارکاری_تفریحم زن
    میگم ماشالاه علایقت چقدرم کمه؟اون قسمت قرمزو نفهمیدم
    عکسو میبینم این چیه تو دستش؟چرا ظرفش خالیه؟ تو خوردی؟
    یه روز تو میمونی/نوعی/ حقایقی که خط بطلان برشون کشیدی و کلاهی که قاضی نامش گذاشتند و باز هم انکار میکنی.. فقط لحظه مرگه/این هائ غلط رو اینجا دیدم تو هم این رو انجام میدی ها یادت بمونه/ ادمیست که میتونه خاک بر این گور متعفن جسد حرفای مزورانه انسانها بریزه
    راستی من کلاس
    تو بیکار انگار
    من پیاده
    تو فعلا راحت از پیاده روی در ثانیه های نود
    من رفت شما ماند
    بای بای
    میخونم میگم..
    م ا بر آخرین رمق گرده مردانی یکه تازی میکنیم که نسلشان دیگر منقرض شده..
    ما داریم برا تخم ریزی رودخونه ای رومی پیماییم که نزدیک به انتهاش ..سدی بنا شده و هیچ اعتباری به کاشته ها و بنیان هامون نیست..
    کاش به بچه هامون دزدی بد بودن خباثت و تمامصفات نکوهیده روبیاموزیم ولی در کنارش یک اخلاق و تنها یکی رو درشون نهادینه کنیم.. صداقت با خود و با دیگران..
    فکرمیکنی تو چراگاهیی که گوسفندا هر روز منتظر حسنک هستند تا بعد از کلی سیم وسنجاق بازی بیاد و آب و یونجه ای بهشون بده میشه لخته ای هم از خون جسارت پیدا کرد؟
    فکر میکنی آدمی که تمام ذهنش انتظار باشه چه کاری میتونه انجام بده جز همون انتظار که میگن ثواب داره در حالی که ساده ترین کاراست..و تنبلزاترینشون.
    ای بابا زدیم به خاکی انگار!! ولی داره فوران میکنه دیگه اتشفشان درونم.. گدازه هارو بپا.. نمیشه به کودک از روز اول یاد داد که دنیا فقط یک کلمه داره و اون هم نه به ظالمه و بقیه عمله؟
    چرا میشه این رو آزمایشهای دانشمندا نشون داده.. ولی مشکل کجاست... ما که خودمون محدوده ای برای این چیزا نداریم چطوری بیایم و برا کودکی که هر لحظه ممکنه مارو صد پیچمون کنه راه من در آوردی نشون بدیم..
    ؟
    خدا!!!!!!!!!!!!!!!!؟
    10 سال پیش فیلمی دیدم که مربوط به وقایع صد و 50 سال پیش بود و میرزایی به خواجه ای میگفت این مملکت تا 200 سال دیگه هم درست نمیشه.. و الان هم هنوز داخل محدوده پیشبینی این دیا لوگ داریم سیر میکنیم..
    واسه من معدن ادب میشی؟..........چنان کوبمت در روزگار که .....چو رستم بگرید به حالت چون حمار
    مرسی از خاطره.. نمیدونم چی بگم جز اینکه در مورد مردم خودم فقط به این نتیجه رسیدمکه زیر دست عامل خارجی یا صنعت و هنر خارجی یه اعجوبه است ولی دیگر هیچ نیستیم..
    و اینکه در یه کار مثل همون جریان پارکینگ زمینه هزاران سال ادب آموزی نهفته است..کا ر یه روز دوروز نیست.
    نمیتونم بسطش بدم..شایدم لازم نیست چون میدونی چی میگم... میخوایم حرفای نویی بزنیم. مثل فروغ مثل شاملو مثل شعر نو
    هی
    یعنی نمیشه دنیا لااقل ده درصد هر روزش رو به اختیار ما بزاره که تعیین کنیم چگونه باشه.؟
    و من هم انتظار بالایی ندارم جز اینکه بخوام احساس روز اول آشنایی هر روز برای 1 ساعت در تنم دمیده شه.. و من باز بی اونکه بتونم یا بخوام به همه آینده به همه گذشته به همه مشکلات به همه موانع آینده فکر کنم.. فقط تو یه لحظه رویا وار مثل لحظه رد شدن آلیس از آیینه بمونم..
    ایهمه فیلم می بینیم و گاههای زیادی میشه که موبتنومون سیخ میکنه.. نمیشه همون لحظه ها روبرا خودمون درست کنیم..نمیشه من که ایثار میکنم اون هم بکنه.. نمیشه من که میبخشم اون هم ببخشه.. مگه تو زندگی میشه دروغ گفت؟ میشه که وقتی رابطه ای به ترحم کشید از ریشه کنده و به فراموشی سپرده بشه..؟
    بشر واقعا هم بشره... فکر کنم تا بخوایم بزرگ بشیم پر میشیم از همه چیز و بد تر اینکه چیزی هم نمیتونه فراموش بشه دیگه..
    مسخره است ولی باید از پایین به بالا بخونی جانشد تو دوتا
    اینجا یکی برای همه کار میکنه و دلسرد میشه و همه به خاطر یک نفر کار میکنند تا اون بالا بره ولی نه بخاطر انسانیت که دقیقا بخاطر یک رفتار ناهنجار اجتماعی مثل ریا و....
    نه منظورم به این نبود که تو چیز بدی بهش گفتین.. من کلا به اینکه به یک نفر به خاطر مسندی که داره احترام گذاشت اهمیت میدم...این وسط میزان رابطه و جنسیت هم مهمه..
    بگذریم به قول یه نفر به من چه.
    و میرسیم به یکی از عمیقترین موضوعات بشر امروز واون حس خیلی بد عدم مراقبت از احساس انسانهای مقابل خوشونه..واقعا متاسفم برای بشر که اولین رابطه هاش رو با سرکوب کسی ویا چیزی آغاز میکنه.. و تو پیشبرد یه هدف اول منافع خودش روملاک قرار میده.. متاسفم برای دنیای خودم که من رو جز ای از خودش قرار داده.. خندیدن به هر قیمتی..
    ما ایرونیا /این همیشه خواهد بود// تو حرکت انفرادی قوی هستیم ولی نتونستیم دست یکی روبگیریم تا اونم به جایی برسه.. نتونستیم دوست داشته باشیم کسی رو و بهش بگیم یو آر رایت بدون اینکه طرف انتظارش روداشته باشه.. نتونستیم به همسایه ای نزدیک بشیم و بیریا تبریک بگیم موفقیتش رو.. ما ذره بینی نداریم که بتونه متمرکزمون کنه برای سوزوندن و ازاد کردن انرژِ.ی.
    فکرنمیکنی اگه من میتونستم میزم رو تمیز کنم اونوقت آدمای دیگه هم میتونستن همیشه خوب باشند وبدی نیز از زمین کنده میشد..واللا نمیتونم باشم اون چه که تو زبان میگم..
    فیلم هندی منم نمیبینم ولی این از اعصار گذشته مونده چیزایی که روزی بودند ولی نه میخوایم دل بکنیم نه حفظشون کنیم..خیلی کارای ما همینجوریه.. دقیقه ای به خودمون نگاه کنیم ..پر از ایرادیم.. حرکات اضافه.. رفتن تادم در و دست به موی سر کشیدنو بی هدف بازگشتن... اینا نشونه های گم شدنه آدماست..
    هنوزم مبهوت این خواب کوتاهم خداحافظ همبغضم خداحافظ همراهم./خدا بگم چیکارش نکنه این اهنگ حامی رو داد دست من/
    یه رستوران فلافل و سمبوسه سر کوچس میرم اونجا واسه کار. خوبه. مرسی مامانیی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا