tomas.edison
پسندها
192

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • منشی تلفنی شاعران.::

    شرمنده از آنم که نباشم به سرایم
    تـــا بــا تـــو سلامـــی و علیکـــی بنمایـــم
    گر لطف کنی نمره و پیغام گـــذاری
    پاسخ دهم ای دوست به محضی که بیایم

    در منزل حافظ
    رفته ام بیرون من از کاشانه خود ٫ غم مخور
    تا مگر بینم رخ جانانه خود ٫ غــم مخور
    بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگـــذاری پیــام
    آن زمان کو بازگردد خانه خود٫غم مخور
    در منزل سعدی
    از آوای دل انگیــز تـــو مستــم
    نباشم خانه و شرمنده استــم
    به پیغام تو خواهم گفت پاسخ
    فلک گر فرصتی دادی به دستم

    در منزل خیام
    این چرخ فلــک عمر مـرا داد به باد
    ممنــون تو ام که کرده ای از ما یـــاد
    رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش
    آیم چو به خانه ٫ پاسخت خواهم داد
    در منزل فردوسی
    نمی باشــــم امــروز انــدر سرای
    که رسم ادب را بیارم به جای
    به پیغامت ای دوست گویم جواب
    چو فــردا برآید بلند آفتـــــــاب

    در منزل مولانا
    بهر سماع از خانه ام٫رفتم برون رقصان شــوم
    شوری برانگیزم به پا٫خندان شوم٫شادان شوم
    بر گو به من پیغام خود٫ هم نمره و هم نام خود
    فردا تو را پاسخ دهم٫ جان تــو را قــربان شـوم
    در منزل منوچهری دامغانی:
    از شرم به رنگ باده باشد رویم
    در خانه نباشم که سلامی گویــم
    بگذاری اگر پیام٫ پاسخ دهمـت
    زان پیش که همچو برف گردد مویم

    در منزل بابا طاهر:
    تلیفون کرده ای جانم فدایت
    الهی مـــو به قـــربان صدایت
    چو از صــــحرا بیایم٫ نازنینـــــم
    فرستـم پاسخی از دل برایت
    حتي زمان هم نسبي مي باشد!(نسبیت خاص انشتین )

    از نتايج جالب تئوري نسبيت خاص مي توان به بيان ارتباط ميان زمان و و فضا (فاصله) و اينکه تمام موجوديت ها در دنيا با يکديگر مرتبط بوده و بر يکديگر اثر مي گذارند، اشاره کرد. نيوتن معتقد بود که زمان ثابت است و در تمام نقاط به يک صورت عمل مي کند. اما اينشتين نشان داد که اينگونه نيست.
    من روزها به دیدن ابلیس می روم
    شبها دلم برای خدا تنگ می شود
    گر با خبر شوند ردیف غزل تویی
    بین تمام قافیه ها جنگ می شود
    تو در نماز عشق چه خواندی ؟
    که سالهاست

    بالای دار رفتی
    و این شحنه های پیر
    از مرده ات هنوز
    پرهیز می کنند

    نام تو را به رمز
    رندان سینه چاک نشابور

    در لحظه های مستی
    مستی و راستی
    آهسته زیر لب
    تکرار می کنند ...

    شفیعی کدکنی
    گفتم: خدایا از همه دلگیرم گفت: حتی از من؟

    گفتم: خدایا دلم را ربودند گفت: پیش از من؟

    گفتم: خدایا چقدر دوری گفت: تو یا من؟

    گفتم: خدایا تنها ترینم گفت: پس من؟

    گفتم: خدایا کمک خواستم گفت: از غیر من؟

    گفتم: خدایا دوستت دارم گفت: بیش از من؟

    گفتم: خدایا اینقدر نگو من گفت: من توام تو من...
    رفته بودم سر حوض
    تا ببینم شاید
    عکس تنهایی خود را در آب
    آب در حوض نبود
    ماهیان میگفتند
    هیچ تقصیر درختان نیست
    ظهر دم کرده تابستان بود
    پسر روشن آب لب پاشویهنشست
    و عقاب خورشید
    آمد او را به هوا برد کهبرد
    به درک راه نبردیم بهاکسیژن آب
    برق از پولک ما رفت که رفت
    ولی آن نور درشت
    عکس آن میخک قرمز در آب
    که اگر باد می آمد دل او پشت
    چین های تغافل می زد
    چشم ما بود
    روزنی بود به اقرار بهشت
    تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی
    همت کن
    و بگو ماهی ها
    حوضشان بی آب است
    باد می رفت به سر وقت چنار
    من به سر وقت خدا می رفتم.
    همیشه در شیرین ترین لحظات زندگی در انتظار تلخی باش که غم و شادی با هم است مانند مرگ وزندگی ........ با هم مهربان بودن و بخشنده بودن است که جاودانه است
    گفتم: خدایا از همه دلگیرم گفت: حتی از من؟

    گفتم: خدایا دلم را ربودند گفت: پیش از من؟

    گفتم: خدایا چقدر دوری گفت: تو یا من؟

    گفتم: خدایا تنها ترینم گفت: پس من؟

    گفتم: خدایا کمک خواستم گفت: از غیر من؟

    گفتم: خدایا دوستت دارم گفت: بیش از من؟

    گفتم: خدایا اینقدر نگو من گفت: من توام تو من...
    [رفته بودم سر حوض["]
    تا ببینم شاید
    عکس تنهایی خود را در آب
    آب در حوض نبود
    ماهیان میگفتند
    هیچ تقصیر درختان نیست
    ظهر دم کرده تابستان بود
    پسر روشن آب لب پاشویهنشست
    و عقاب خورشید
    آمد او را به هوا برد کهبرد
    به درک راه نبردیم بهاکسیژن آب
    برق از پولک ما رفت که رفت[/
    ولی آن نور درشت
    عکس آن میخک قرمز در آب
    که اگر باد می آمد دل او پشت
    چین های تغافل می زد
    چشم ما بود
    روزنی بود به اقرار بهشت
    تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی
    همت کن
    و بگو ماهی ها
    حوضشان بی آب است
    باد می رفت به سر وقت چنار
    من به سر وقت خدا می رفتم.
    فقط خواستم بگم بی معرفته هر کی فکر کنه من یادم رفته...یادمه...منتها خدا با صابرینه...
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/315211-عکس-های-زیباترین-دختر-منتخب-اوراسیا-(اروپا-آسیا)
    به روزگار شیرین رفاقت سفره ی خنده بگسترید ونان شادمانی قسمت کنید،به شبنم این بهانه های کوچک است که در دل سپیده میدمد و جان تازه میشود
    شاید ان لحظه که سهراب نوشت تا شقایق هست زنگی باید کرد

    خبری از دل پر درد گل یاس نداشت .

    باید اینجور نوشت .

    چه شقایق چه گل پیچک و یاس زندگی اجبار است.
    به نام خدایی که دوستش داریم
    زند گی رسم خوشایندی است
    پر و بالی دارد اندازه ی مرگ
    پرشی دارد اندازه ی عشق
    زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود
    زندگی بعد درخت است به چشم حشره
    زندگی ...
    به نام خدایی که دوستش داریم زند گی رسم خوشایندی است پر و بالی دارد اندازه ی مرگپرشی دارد اندازه ی عشق زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود زندگی بعد درخت است به چشم حشره زندگی ...
    نوشتم این چنین نامه به الله// فرستادم دوقبضه سوی درگاه -
    به نام تو که رحمان و رحیمی// خدای قادرو رب کریمی -
    منم فرزند آدم، پور حوا // سلامت می کنم من ازهمین جا -
    همان آدم که اورا آفریدی // ولی از خلقتش خیری ندیدی -
    ازاوّل او به راهی بس خطا رفت// به سوی کشتن و جرم و جفا رفت -
    زتو بخشش ازاوعصیان گری بود// زتو نرمش از اوویرانگری بود -
    خدایا از خودم شرمنده هستم // ازاینکه ظاهراً من بنده هستم -
    نیاوردم به جا من بندگی را // وبالم كرده ام شرمندگی را -
    مدعی دید کراواتم و غرید چو شیر! -- گفت: این چیست ؟ که بر گردن توست ای اکبیر!! --گفتمش :چاکرتم ! نوکرتم ! سخت مگیر! - -می کنم پیش تو اقرار که دارم تقصیر! --کانچه اسباب گرفتاری هر مرد و زن است ! --همه تقصیر کراوات من است! -- لکه غرب به دامان شما اصلا نیست! --نام دختر ! کتی و مرسده و ژیلا نیست!! --کت خوش فرم شما طرح فرنگی ها نیست! -- جین آن تازه جوان تحفه آمریکا نیست! --این کراوات فقط کار سوئیس و وین است!! --همه تقصیر کراوات من است! --گر که سیمرغ نشسته است سرقله قا ف! --کند از یاری مرغان دگر استنکا ف! --گرکه اصناف ندارند خبری از انصا ف! --........
    ......گر کند بخش خصوصی به خلایق اجحا ف! --گر فلان گردنه در دست فلان راهزن است!! --همه تقصیر کراوات من است! --آن سخن های غم انگیز که مردم گویند! --آنچه از شدت بحران تورم گویند! --آنچه از روی تاسف به تالم گویند! --یا که از روی تمسخر به تبسم گویند! --و آنچه نشخوار زن و مرد به هر انجمن است! --همه تقصیر کراوات من است! --گر به هر کوچه زباله است چو خرمن توده! --گر درین شهر زبس گشته هوا آلوده! --دم به دم دود به حلق تو رود یا دوده! --کارها گر همه پیچیده به هم چون روده! --جوی ها گر همه آکنده زلای و لجن است! --همه تقصیر کراوات من است! -- خیط گر وضع اتوبوس بود داخل خط ! --یا اگر مثل غریقی تو . گرانی است چو شط !! --گر خر کل حسن از گرسنگی گشت سقط!! --اگر آن لامپ . که روزی 3 تومن بود فقط !! --این زمان قیمت او بیش تر و بیش تر!! از صد تومن است!!! --همه تقصیر کراوات من است! ----
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا