TINA ARCHI
پسندها
633

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آره ..فكرات را بكن...
    ولي جون خودم پشيمون نميشي......چرا ميارزه...بيشتر فكر كن..

    نمره......تقلب.....اذيت كردن استادا....:biggrin:

    همه كا رميتوني بكني....:w11:
    خوب برو قاطي شو باهاش...
    ميتوني هر كاري دلت خواست بكني....هر كاري دوست داري....
    اون پشتته......

    كسي بهت گير نميده......:w11:
    نه...
    ايول....
    خوب پس كارت ديگه رديفه.....
    نگفته بودي شيطون...

    تا حال چي كارا كردي باهاش ..؟
    ايول.....خوش به حالت...
    لباس خوشگل خريدي...؟؟؟

    دلم عروسي خواست...
    ما نيمه شعبان يه جا عروسي هستيم....
    من که بلد نیستم....

    زیر پل شهرستان چطوره...؟؟
    اونجارو بلدم..یه بار هم ما را قال گذاشتی..(خنده)
    بله...
    17 ام ..آخریش بود.....
    الان که باید صبر کنم تا 2 مرداد...تا بریم سراغ کارامون..تو دانشگاه....

    در خونتون..؟؟؟
    سلام دوست جونم...

    خوبی؟؟خوشی؟
    چه خبرا..؟؟
    سوغاتیت مونده رو دستم...(خنده)
    سلام دختر خوب...
    خوبم خدا ر اشکر..
    شما خوبی..؟؟؟
    چه خبرا..؟؟
    نیومدی سوغاتی ات را بگیری.....
    آره...اسمش شاسخين تيناس....
    قد خودته...
    دوسش داري كه...نارنجيه...خيلي گنده ست....
    نه بابا..
    زدي دختر تو خال....
    از كجا فهميدي..
    اگه اسمش را هم بگي كه ديگه ميگم رمالي ...چيزي هستي....
    اي بابا..
    شوخي ميكنم....
    بابا يه ذره تحمل داشته باش...
    مگه ميشه برم جايي و برا شما سوغاتي نيارم...

    حدس بزن چيه...؟؟؟؟؟
    از بس كه شوكول ميخوري خوب .صورتت جوش ميزنه ديگه تينا جونم.....
    سوغاتي من برات هيچي نياوردم تينا...
    سلام...قربونت...
    خيلي ممنون.....خدا قبول كنه...
    بله .......پنجشنبه برگشتم.....

    من كه نبودم كه شيطوني نكردي كه....؟؟
    تعريف كن...چه خبرا...چي كارا كردي...تابستون خوش ميگذره..؟؟
    سلام تینا جان....
    ما فردا داریم میریم مشهد...حلالمون کن....
    اگه قابل بدونی نایب الزیاره شما هم هستیم...
    خیلی گلی....
    تا بعد...
    سلااااااااااااام...بابا میگفتی میای...که گاوی ..گوسفندی چیزی قربونی کنیم...
    شما چطوری.؟؟؟
    شما را که میبینم توپ توپ میشم اصلا
    من دانشگاه اصفهان بودم صبح زیاد خبری نبود دانشگاه مام فقط امتاحانا عقب افتاد
    امروز هيشكي نميتونست نه داخل دانشگاه بره....
    نه مي تونست بره بيرون...
    خوابگاهي ها را زنداني كردند...
    واااااااااي...منم مثه تو...نميدونمكي قراره امتحان را برگزار كنن...

    متاسفانه فكر مي كنم كه حقيقت داشته باشه...
    3 نفر را از طبقه 3 دانشكده ها پرت كردند پايين...
    سلام به روي ماهت...ممنون خوبم..
    شما خوبي؟؟؟؟؟
    هيچي بابا...امتحانامون كه لغو شد...
    دانشگاهمون را زدند تركوندند...همه جا را به آتيش كشيدند..
    امشب كه نميشه...دارم ميرم مهموني پشت عقد پسر عمم...
    تابستون مي خواي چي كار كني؟؟؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا