هیچی خبر خاصی نیست...منم همون روز که رفتیم خونه سحر فقط ناعمه و نجمه رو دیدم
وای من که دیگه حال شب زنده داری ندارم...هنوزم پا حرفم هستم اگه کلاس فرضیان مثه ترم پیش باشه که حتما هست عمرا باش نمی گیرم...پیر شدم
افسردگی زیرا خیلی از این کارارو به علت خرکاری در طول ترم و تنبلی در تابستون نمی توونی انجام بدی...!!!
خوب بود دخترم...مرسی...پس دیگه افسرده نیستی؟منم سعی میکنم نباشم!!
ماشالا این قدر تو این تابستون خوش میگذره که به بی فایده بودن زندگی زیاد فک نمیکنم اما بعضی وقتا از این که الکی میگذره یه ذره شاکیم!!!
من همه کاری می کنم , هم درس می خونم , هم تفریحمو دارم , هم سریال تماشا می کنم , هم روزی 1 ساعت می رم بیرون می گردم
وای , یادش به خیر همون عکس آواتارته نه؟ :دی
اگه کاری برام پیش بیاد میرم...یه کاره چند روزه برام پیش اومد ..تموم شد...ولی چون 30 مرداد تحویل طرح و عناصرمونه شاید تا شهریور زیاد وقت نکردم.
میخاهی وقتی شاغلی برای کنکور بخونی؟