T
پسندها
724

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بی درد و بی غم است ، چیدن رسیده را
    خامیم و درد ما ، از کال چیدن است
    .
    .
    .
    کالیم که سرسبز دل از شاخه بریدیم
    تا حادثه ی سرخ رسیدن نرسیدیم

    قرابت معنایی!! :)
    ممنون. خیلی تاثیر گذار بود.:gol:

    الان ما چی بذاریم؟!

    کوه پرسید ز رود؛

    زیر این سقف کبود،

    راز ماندن در چیست؟ گفت: در رفتنِ من

    کوه پرسید: و من؟ گفت: در ماندنِ تو

    بلبلی گفت: و من؟

    خنده ای کرد و گفت: در غزلخوانی تو

    آه از آن آبادی!

    که در آن کوه رود، رود مرداب شود

    و درآن بلبل سرگشته سرش را به گریبان ببرد، و نخواند دیگر!

    من و تو بلبل و کوه و رودیم

    راز ماندن جز

    در خواندن من، ماندنِ تو، رفتنِ یاران سفر کرده مان نیست،

    بدان!

    ابوالفضل سپهر


    موجیم و وصل ما ، از خود بریدن است
    ساحل بهانه ای است ، رفتن رسیدن است
    تا شعله در سریم ، پروانه اخگریم
    شمعیم و اشک ما ،در خود چکیدن است
    ما مرغ بی پریم ، از فوج دیگریم
    پرواز بال ما ، در خون تپیدن است
    پر می کشیم و بال ، بر پرده ی خیال
    اعجاز ذوق ما ، در پر کشیدن است
    ما هیچ نیستیم ، جز سایه ای ز خویش
    آیین آینه ، خود را ندیدن است
    گفتی مرا بخوان ، خواندیم و خامشی
    پاسخ همین تو را ، تنها شنیدن است
    بی درد و بی غم است ، چیدن رسیده را
    خامیم و درد ما ، از کال چیدن است ...................قیصر امین پور


    چشمانت پر از خشم است ...
    آرزویت در چشمانت پیداست
    آروزی سریع بزرگ شدن ...

    «پایان اسرائیل»
    تا کی تحمل غم و تا کی خدا خدا؟
    دیگر ز یاد برده گمانم مرا خدا

    در سنگسار، آینه ای را که می برند
    شاید شکسته خواسته از ابتدا خدا

    اکنون که من به فکر رسیدن به ساحلم
    در فکر غرق کردنِ کشتی است نا خدا!

    امکان رستگاری من گر نبوده است
    بیهوده آزموده مرا بارها خدا!!

    با نیت بهشت اگرم آفریده است
    می رانَدَم به سوی جهنم چرا خدا؟!

    ای دل خلاف هروله حاجیان مرو
    کافی است هر چه عقل درافتاد با خدا!!

    بگذار بی مجادله از نیل بگذریم
    تا از عصا نساخته است اژدها، خدا...

    گریه های امپراطور-فاضل نظری
    ------------------
    با وجود تلخ بودنش، قشنگه!:gol:
    "...امّا حركت او به كوفه، آن هم با اهل‌بیت، بیش از هر چیز یزید را از خلافتش به هراس خواهد انداخت و مسلمانان را به فكر."

    خواست برود لختی مكث كرد و دوباره رو به عبدالله برگشت و گفت:

    "و امّا من! هرگز برای امامِ خویش تكلیف معین نمی‌كنم، كه تكلیف خود را از حسین می‌پرسم. و من حسین را نه فقط برای خلافت، كه برای هدایت می‌خواهم! و من... حسین را برای دنیای خویش نمی‌خواهم، كه دنیای خویش را برای حسین می‌خواهم! آیا بعد از حسین كسی را می‌شناسی كه من جانم را فدایش كنم؟!"
    سلام. ممنون. اسمش رو زیاد شنیدم ولی تا حالا همت نکردم بخونمش!!:gol:
    .
    .
    .

    عاشورا روز بالیدن است نه نالیدن
    ،
    بساطش آموزه است نه موزه
    ،
    تمرین خوب نگریستن است نه گریستن
    ،
    نماد شعور مذهب است نه شور مذهب
    ،
    منتظران مهدی به هوش باشید حسین را منتظرانش کشتند...


    _________
    التماس دعا داریم...

    مگر نه این است که... هیچ کس را تا به بلای کربلا نیازموده اند از دنیا نخواهند برد؟

    (شهيد ‌سيد مرتضي آويني)
    حلقوم ها را می توان برید امّا فریاد ها را هرگز، فریادی که از حلقوم بریده بر می آید، جاودانه می ماند.

    (شهید سید مرتضی آوینی)
    نپندار كه تنها عاشوراييان را بدان بلا آزموده‌اند
    و لا غير...
    صحراي بلا به وسعت همه تاريخ است!!

    (شهید آوینی)
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا