زن که باشی،
عاقبت یک جایی، یک وقتی به قول شازده کوچولو
دلت اهلیهِ یک نفر می شود!...
و دلت،
برای نوازش هایش تنگ می شود؛ حتی برای نوازش نکردنش!
تو می مانی و دلتنگی ها،
تو می مانی و قلبی که لحظه های دیدار تندتر می تپد. سراسیمه می شوی،
بی دست و پا می شوی، دلتنگ می شوی،
دلواپس می شوی،
دلبسته می شوی؛
و می فهمی،
نمی شود "زن" بود و عاشق نبود...
میخوای بیای، بیا! ولی قول بده هر روز یه عطر متفاوت بزنی...قول بده هیچ آهنگی رو دوست نداشته باشی...
خاطره داشتن با بوی یه عطر، با یه آهنگ خیلی غمگینه..
بیا! ولی بی بو، بی صدا...
این شکلی تموم شدنش راحت تره؛ عذاب بعدشم کمتر...