اوهو
همه نرم افزارا رو باید حسابی باهاشون سرکار داشت تا خوب فهمیدش
منم همیطوری یاد میگیرم تا بعد وارد بازار کار شم
برا من راحته، زیاد دردسر نداره
فقط معادلات آنتوان رو باید یه نفر وارد کنه، مشخص کنه که دما داده یا فشار، و از طریق معادلات آنتوان و فشار یا دمای داده شده، فشار و دمای خواسته شده رو بدست بیاره
ورودیا رو که بتونم وارد کنم، بقیش هم حل میشه ...
بنظرم کاربردی ترین درس، ترمودینامیکه، من که خوب ترمو رو نفهمیدم اون موقع، الانا همیشه فلش بک دارم به ترمو، باید بهتر بفهممش، مثلن همین عملیات 2، اول تا آخرش شده ترمو
قدم میزنم، همیشه یه مسیر چندین کیلومتری رو قدم میزنم، برای آرامش درونیم که کاملن آشفته است، آنکه نه چاییهای فراوان آرامشش را فراهم میکنند، نه خندههای زهراگین ِ جیمز هتفیلد که از درد بچه دورگهای که پدرش رو از دست داده بود خندید، از درد خندید ! هوا گرم، ولی سردی و یخ بودن دستانم رو هنوز هم حس میکنم، گاه گرم میشوند، و گاه امیدوارتر از گذشته، ولی هنوز منتظر لحظهای برای فشردن، فشرده شدن، و گرم شدن ....
گرمی ِ هوا جز عرق سردی بر پیشانی نشاندن چیزی برایم نداشت، قدمها نیز مرا آروم نکرد، آنقدر که سر کلاس، هیچ مسئلهای را حل نکردم، آرام آن جلو، نشستم، آرام در حدی که جز خیره شدن با تابلوی خط خطی شده توسط استاد، کار دیگری انجام نمیدادم ...
آهنگی رو گوش میدهم، سردی نگاه رو بشکن ... فاصله سزای ما نیست ...
سازنده ترين كلمه " گذشت " است....ان را تمرين كن.
پرمعني ترين كلمه "ما" است.... ان را به كار ببر.
عميق ترين كلمه "عشق" است....به ان ارج بنه.
سركش ترين كلمه "تنفر" است .... با ان بازي نكن.
خودخواهانه ترين كلمه " من" است....از ان حذر كن.
ناپايدارترين كلمه "خشم" است.... ان را فرو ببر.
بازدارنده ترين كلمه "ترس" است ....با ان مقابله كن.
با نشاط ترين كلمه "كار" است .... به ان بپرداز.