T I T A N I U M
پسندها
206

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • قرص آهن را همراه با میوه و سبزی مصرف كنید

    هنگام صرف غذا صحبت نكنید

    تخته گوشت مناسب برای رشد باکتری

    شایع ترین بیماری غیرالتهابی مفصل

    از ویتامین k غافل نشوید
    .
    سلام.خوبم خوبه خوب.عالی
    شاد شاد خیالت راحت.خوبی؟
    امام علي (ع) : در آنچه نسبت به آن نا امیدی، امیدوارتر از آن باش كه به آن امیدواری ؛ زیرا موسی رفت تا آتش برای خاندانش بیاورد، خدا با او سخن گفت.

    .



    [IMG] عيد شما مبارك [IMG]


    عیدت مبارک ...

    امیدوارم توی این روز قشنگ دعاهای خوبت مستجاب بشه ...

    .

    .

    .

    التماس دعا ...
    آینه بغض مرا میشکند

    و من اینبار روی این تکه ی آب منجمد

    به جای عارض بیرنگ خود

    خاطره ی شفاف روزهای رفته را میبینم

    من تورا میبینم

    که سبکبال و رها

    فارغ از زنجیرهای این و آن

    سوی من به آسمان می آیی

    من شوق لحظه های دیدار تو را میبینم

    که خواهش دستان سرد مرا

    از خلال ابرها می یابد

    و به دستان تا ابد گرم تو پیوند میدهد

    و من با تمام احساس قلبم

    برای آن پابرهنه دویدن های روی ابرها

    شعر دلتنگی آغوش تورا میگویم

    من روی این منجمد بیرحم راستگو

    عکس رویایی چشمان تورا میبینم

    و نقش هولناک روزی را که

    همچو یک ماتم سر

    آنهمه زیبایی بی حد و حصر

    در نگاه پراضطرابم قطره اشکی شد و ریخت

    من تو را گاه به گاه در جای خود

    روی این قاب خسته ی آویخته

    که نه انگار که جدایی تا ابد آنرا شکست

    دگربار لبخند به لب میبینم...
    سلام داداش ناصرِ خوبم:gol:
    چطوری؟خوبی؟
    امیدوارم خوب باشی
    یه دنیا ممنونمممممممممممممممممممممممممممم ازت داداشِ خوبم
    خیلی لطف کردی
    مرسییییییییییییییییییییییییییییی
    دلت همیشه ی خدا شاد...
    چقدر زيبا و تکان دهنده نوشتي...اولا عيدت مبارک و دوما به خود ببال که اينچنين داراي درکي و ميتواني تا اخرين حد ممکن انتقال بدي احساستو.
    افرين


    به چشم بر هم زدنی

    مادرم کودکی هایم را

    گذاشت پشت در!

    همه چیز شد خاطره ای

    برای روزهای مبادا!

    برای روزهای "یادش بخیر"

    " ای کاش"و...

    اما نه من دکتر شدم

    و نه تو خلبان !

    تنها یادگاری آن روزها

    همان تیله های سیاه زیر کمد است

    که وقتی در خانه تکانی عید

    پیدایشان می کردیم

    از شادی، هر بار بزرگتر می شدیم ...

    حالا اما ...

    آداب این بزرگ شدن، گاهی عذابم می دهد!

    بزرگ شدنی که یادم داد

    به آدمها لبخند بزنم

    حتی اگر دوستشان ندارم!

    یاد گرفتم،گریه نکنم

    و بلند بلند نخندم!

    فریاد نکشم،اخم نکنم و ...

    یادم داد، دروغ بگویم!

    ...

    چه احمقانه بزرگ می شویم!

    بزرگ شدنی که رسیدن ندارد ...

    بازی...حرف...خنده...سلام... ندارد!

    آنچه مانده فقط

    سایه ی سیاهی از من است

    بر دیوار "دوستت ندارم"!

    با اینکه من مثل بازیهای کودکی

    هنوز لباس سفید بر تن دارم ...


    ...وقتی بزرگ میشی ، قدت کوتاه میشه ، آسمون بالا می ره و تو دیگه دستت به ابرها نمی رسه و برات مهم نیست که توی کوچه پس کوچه های پشت ابرها ستاره ها چی بازی می کنند .اونا اونقدر دورند که تو حتی لبخندشونم نمی بینی و ماه - همبازی قدیم تو - اونقدر کمرنگ میشه که اگه تموم شب رو هم دنبالش بگردی پیداش نمی کنی ...

    وقتی بزرگ میشی ، دور قلبت سیم خاردار می کشی و در مراسم تدفین درختها شرکت می کنی و فاتحۀ تموم آوازها و پرنده ها رو می خونی و یه روز یادت می افته که تو سالهاست چشمهات رو گم کردی و دستات رو در کوچه های کودکی جا گذاشتی. اون روز دیگه خیلی دیر شده ...

    فردای اون روز تو رو به خاک می دهند و می گویند : " خیلی بزرگ بود " ...

    .

    .

    .

    ولی تو هنوز جا داری تا خیلی بزرگ بشی ، پس بیا و خجالت نکش و نترس ...!


    وقتی بزرگ میشی ، دیگه خجالت می کشی به گربه ها سلام کنی و برای پرنده هایی که آوازهای نقره ای می خونند دست تکون بدی ...

    وقتی بزرگ میشی ، خجالت می کشی دلت برای جوجه قمری هایی که مادرشون برنگشته شور بزنه. فکر می کنی آبروت میره اگه یه روز مردم - همونهایی که خیلی بزرگ شده اند - دلشوره های قلبت رو ببینند و به تو بخندند ...

    وقتی بزرگ میشی ، دیگه خجالت می کشی پروانه های مرده ات رو خاک کنی براشون مراسم بگیری و برای پرپر شدن گلت گریه کنی ...

    وقتی بزرگ میشی، خجالت می کشی به دیگران بگی که صدای قلب انار کوچولو رو میشنوی و عروسی سیب قرمز و زرد رو دیدی و تازه کلی براشون رقصیده ای ...

    وقتی بزرگ میشی ، دیگه نمی ترسی که نکنه فردا صبح خورشید نیاد ، حتی دلت نمی خواد پشت کوهها سرک بکشی و خونه خورشید رو از نزدیک ببینی ...

    دیگه دعا نمی کنی برای آسمون که دلش گرفته، حتی آرزو نمی کنی کاش قدت می رسید و اشکای آسمون رو پاک می کردی ...
    من که همیشه هستم شما کم پیدایی

    یادش بخیر البته یاد بعضی روزاش ...

    چه خبرا؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا