sogo
پسندها
15

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اگه گفتی دوستت دارم چند حرفه ؟
    دیدی اشتباه کردی ! دوستت دارم حرف نیست یه زندگیه
    اما زندگی دو حرف بیشتر نیست : تو
    چه نا زیباست آن عشقی که معیارش زمان باشد و یا آن "دوستت دارم" که جادوی زبان باشد چه نا زیباست در سویی بخندد با کسی با لیلا و در سویی دیگر مجنون دلش با دیگران باشد چه دلگیر است ایامی که عاشق در تب دلبر، و دلبر بی خبر سرگرم بزم ناکسان باشد! به یک آنی دلی را بشکنند و ریشه ای سوزند که این حق مسلم از حقوق دلبران باشد! برای هر کسی از عشق تعبیری دگرگون شد به قول رابعه "این بحر، بحری بی کران باشد"* یکی چون یوسف کنعان به معشوقان شرف بخشد یکی بی آبرو همچون زلیخای جوان باشد نه هرگز عاشقی لایق شود بر وصل معشوقی که این ناکامی از اول به کام عاشقان باشد! تو ای فرهاد بی آلایش از کوهت بزن فریاد همان بهتر که این شیرین دلش با خسروان باشد...
    وحشت از عشق که نه،ترس ما فاصله هاست
    وحشت از قصه که نه ،ترس ما خاتمه هاست
    ترس بیهوده نداریم،صحبت ازکشتن ناخواسته عاطفه هاست
    کوله باریست پر از هیچ که بر شانه ماست
    گله از دست کسی نیست مقصر دل دیوانه ماست
    مخوان بیهوده بر من قصه عشق که ما این نامه را خواندیم و بستیم برو زین راه بر گشتن محال است که ما در پشت در پل را شکستیم
    چطور بزارم تو بري بدون تو زود مي ميرم تورو خدا پيشم بمون تا با تو آروم بگيرم اگه بري دق ميکنم ميشکنه قلب نازکم جون منو جون خودت با من بمون عروسکم کي گفته که خيالي نيست وقتي برام خيالي هست تو رفتي اما نميشه دفتر خاطراتو بست
    و پزشک یرای بیماری که به بهبودی اش امیدی نیست آخرین نسخه را می نویسد: جمله دوستت دارم هر 8 ساعت یکبار...
    و شاد این تنها دروغی باشد که روابط عاشقانه را زنده نگه میدارد ، نمیدانم تا کی!!!
    به سلامتی اونی که عزیزم شد...اما من عزیزش نشدم...،

    به سلامتی اونایی که تنهان....نه که نمیتونن با کسی باشن فقط دلشون نمی خواد با هر کسی باشن.....
    بعضی وقت ها تو بدترین شرایط هستی دوست داری هیچکس پیشت نباشه و فقط اون کسی که دوستش داری باشه کنارت تا بهت آرامش بده اما درست بر عکس این قضیه پیش میاد همه هستن کنارت اما اونی که
    باید باشه نیست.......
    اگه همه آدم ها کنارت باشن همیشه دلتنگ کسی هستی که نمینونی کنارش باشی
    تو را دوست میدارم ...

    تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
    تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
    تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم
    برای پشت کردن به ارزوهای محال
    به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می دارم
    تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
    تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم
    تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم
    اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های اسمان دوست می دارم
    تو را به اندازه خودت ، اندازه ان قلب پاکت دوست می دارم
    تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام ...دوست می دارم
    تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام ...دوست می دارم
    برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای نخستین گناه
    تو را به خاطر دوست داشتن...دوست می دارم
    تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم...دوست می دارم
    هنوز هم منتظرم

    دارم دق می کنم تحمل ندارم
    دیگه خسته شدم دارم کم میارم
    دلم تنگ شد ه و دیگه نا ندارم
    همش فکر تو ام همش بی قرارم
    دیگه اشکی برام نموده که بخوام
    برات گریه کنم فدای دو چشات
    دلم داره واسه تو پر پر می زنه
    تو رفتی و هنوز خیالت با منه بدونه تو کجا برم کنار کی بشینم
    تو چشمای کی خیره شم خودم رو توش ببینم
    تو که نیستی به کی بگم چشاشو رو نبنده
    به کی بگم نازم کنه که بهم نخنده
    بدونه تو با کی حرف بزنم دردت به جونم
    تو این دنیا به عشق کی به شوق کی بمونم
    به جون چشمات از تموم این زندگی سیرم
    تو که نیستی همش آرزو می کنم بمیرم
    آرزو می کنم که بمیرم ...
    نسیم دلکش کویت
    مرا از عشق می راند

    ولی تنها ترین شبنم
    سرود عشق می خواند

    من اما چشم هایم را
    برای عشق می شویم

    و با هر قطره ی اشکم
    تو را در عشق می جویم

    ولی افسوس که باور
    نداری هر چه می گویم
    کبوتر قلبم این روزها می خواهد
    رها شود از قفس دل
    و پر بگیرد تا " تو "
    تا بر مژگانت دخیل ببندد
    و در سایه داغ هرم نگاهت آرام بگیرد
    قدم در وادی عشقت نهادم
    شده پیچک که می پیچد به سویی
    شدم همسایه لیلا و مجنون
    شدم باران که می بارد به جویی

    به بامم ماه در پیراهن ابر
    به دستم نور سرخ و زرد و آبی
    شکوفه می کند یادت همیشه
    اتاقم پر شده از یادگاری

    ستاره می درخشد در شب من
    نشسته ایه های عاشقانه
    به آوازی که خفته بر لب من

    شبی دیدم به دستت یک دریچه
    در این کوچه ، در این بن بست مرموز
    سوالی نقش بسته بر لب من
    جوابم را ندادی تا به امروز...

    تو ای باران شبهای بهاری
    دریچه را به رویم می گشایی؟
    و از آغوش باز این دریچه
    سلامم را به گل ها می رسانی؟
    من از این تنهایی
    از این که دیر می آیی
    از این که روزی به من بگویی
    تو به من نمی آیی
    می ترسم....
    چرا نمی دانی تو
    چگونه بی تو زمان میگذرد
    بارها این را از خودم می پرسم
    من می ترسم...می ترسم...
    لا ای آنکه خواب از چشمها بردی
    تو را آرامش شب ها گوارایت
    نهال خنده مهمان لبانت

    تو ای با مذهب عشاق بیگانه
    برایت عاشقی را آرزو دارم

    الا ای آنکه گریاندی مرا تا صبح
    برای تو، هزار و یک شب آرام و پر لبخند را
    من آرزو دارم

    تو را ای آرزویت، قفل بر لب ها
    برای تو، کلید فهم معنای تفاهم آرزو دارم

    تو ای با عشق بیگانه
    اگر روزی بخوانی رمز بال شاپرک ها را
    تو می فهمی، که مرگ مهربانی، آخر دنیاست

    اگر ناز نگاه آهوان دشت می دیدی
    تفنگت را شکسته، مهربانی پیشه می کردی

    چه لذت صید مرغان رها در پهنه آبی؟
    اگر معنای آزادی، به یاد آری

    نم چشمان آن آزرده دل را گر تو می دیدی
    نمازت را ادای تازه میکردی

    نمی دانم دگر باید چه می گفتم
    به در گفتم، تمام آنچه در دل بود
    بدان امید، شاید بشنود دیوار
    گاهی دعایم کن



    دعایت می‌کنم، عاشق شوی روزی بفهمی زندگی، بی‌عشق نازیباست دعایت می‌کنم، با این نگاه خسته، گاهی مهربان باشی به لبخندی، تبسم را به لب‌های عزیزی، هدیه فرمایی بیابی، کهکشانی را درون آسمان تیره شب‌ها بخوانی نغمه‌ای با مهر دعایت می‌کنم، در آسمان سینه‌ات خورشید مهری، رخ بتاباند
    فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت
    فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه
    فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه
    فقر اینه که صبح تا شب از قانون و بی قانونی بگی و نوبت خودت که میشه
    فقر اینه که ماجرای عروس فخری خانوم و زن صیغه ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی اما ماجرای مبارزات بابک خرمدین رو ندونی
    فقر اینه که وقتی با زنت می ری بیرون مدام بهش گوشزد کنی که موها و گردنشو بپوشونه، وقتی تنها میری بیرون جلو پای زن یکی دیگه ترمز بزنی و بهش بگی خوششششگلهههه
    فقر اینه که ۶ بار مکه رفته باشی و هنوز آثار تاریخی کشور خودمون رو نرفتی
    فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونهای اروپا تعریف کنی
    سلام
    خوبی؟؟؟؟؟؟
    چیکارا میکنی؟؟؟
    اومدم صفحه ات عکس ان گلها رو دیدم گفتم چه دسته گل خوشگلی نگاه که کردم دیدم خودم فرستادم
    عجب بچه ی خوش پسندی هستم:D
    خیلی وقت بود سر نزده بودم بهت
    گفتم یه حالی ازت بپرسم
    در پناه حق
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا