من اینجوری نبودم که ! از دو روز پیش که با شوما آشنا شدم اینطوری شدم ! کمال همنشین و اینا
من که میدونم الآن هر چی بگم میگی منظورم این نبود :|
زشته ! اینکارا رو با بزرگترت نکن فرزندم
همینکه فهمیدم کله یه جانوره پیجو بستم ولی بعد باز اومدم سراغش زدم زیر خنده لامصب چه نگاهی میکنه:دی
باور کن تا حالا اینقد با دقت یه همچین موجود خبیثی رو ندیده بودنم ولی پاهاش خیلی جالبه دیگه بیشتر میترسم
یادمه که سنتون بالا نبود ، البته یادم نیس کجا دیدم !
چیکار کنم الآن ؟ خیلی بزرگترین رسمی بحرفم ؟ (نه که الآن غیر رسمیه :|)بوی ترشی نیس ! دماغتون مشکل داره اخوی :دی
نوموخوااااااااااااااام نیگاش کنم...
آخرش من یا تورو میکشم یا خودمو
به کیوانم که میگم میگه مگر اینکه یاسین بتونه حرص تورو دربیاره:razz:
اینم زندگیه من دارم:cry:
اصنم حرص نمیخورم از دستت...:razz: