S
پسندها
1,849

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • این روزا خیلی دلم میخواد دست به قلم بشم .. ولی نه
    نه هنوز فاصله دارم تا صداهای ساز تنهایی هام
    پس سکوت میکنم و از چاووشی میخونم :

    جوابم نکن مردم از ناامیدی
    شاید عاشقم شی خدا رو چی دیدی !!
    خیال کن جواب منو دادی
    عزیزم جواب خدا رو چی میدی ؟!!
    همینجور اشکام سرازیر میشن
    دیگه از خودم اختیاری ندارم
    من از عشق چیزی نمیخوام بجز تو
    ولی از تو هیچ انتظاری ندارم ..
    چقدر بی قرارم من صاف و ساده
    عزیزم چقدر سخته دل کندن از تو
    عزیزم چقدر تلخ کام من از تو

    شب از نیمه های زمستون گذشته
    به خوابم بیا ..
    یه چیزی بگو بلکه آروم بگیرم ..

    اومدم بریم بزنیمش
    بودوووووووووووووووووو[IMG]بپر رو ترک تا بریم
    زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
    گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
    بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
    یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
    رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس
    گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
    در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا
    سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
    چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی
    جانا روا نباشد خون ریز را حمایت
    در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
    از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت
    از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
    زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت
    ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم
    یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
    این راه را نهایت صورت کجا توان بست
    کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
    هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
    جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
    عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
    قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
    ﺑﻲ ﺳﺮزﻣﻴﻦ ﺗﺮ از ﺑﺎد

    ‫ﺻﻮرت ﻋﻜﺲِ ﺗﻮ آﻟﺒﻮم ﺧﻴﺴﻪ
    ‫دوﺑـﺎره ﺧـﺎﻃﺮه ﺗـﻮ ﺑـﻮﺳﻴﺪم
    ‫اﻳﻦ ﺳﻮال ﺑﻲ ﺟﻮاﺑﻮ از ﺧﻮدم
    ‫ﺗـﺎ ﺣـﺎﻻ ﻫﺰار دﻓﻌﻪ ﭘـﺮﺳﻴﺪم
    ‫ﺑﺎ ﻛﺪوم ﺗﺮاﻧﻪ ﺑﺎز ﺟﻮن ﻣﻴﮕﻴﺮه
    ‫ﻧـﺒﺾ اون ﺣـﻨﺠﺮهي ﻓﻴﺮوزه
    ‫ﻣﻴﺪوﻧﻢ ﺑﺪون ﺗﻮ ﻓﺮداي ﻣﻦ
    ‫رﻧـﮓ ﺧﺎﻛﺴـﺘﺮي دﻳـﺮوزه
    ﻣﻦ ﺗﺸﻨﻪ ﻣﺜﻞ ﺧﻮرﺷﻴﺪ
    ‫ﺑـﻲ ﺳﺮزﻣﻴـﻦ ﺗﺮ از ﺑﺎد
    ‫ﻛﻮﻟﻲ ﺗـﺮ از ﺗـﺮاﻧﻪ
    ‫ﺑﻲ ﭘﺮده ﻣﺜﻞ ﻓﺮﻳﺎد
    ‫ﺗﻨﻬﺎﺗﺮ از ﺳﻜﻮﺗﻢ
    ‫روﺷﻨﺘﺮ از ﺳﺘﺎره
    ‫ﻋﺎﺷﻘـﺘﺮ از ﻫﻤﻴـﺸﻪ
    ‫ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺨﻮن دوﺑﺎره
    ‫ﭘﻠﻜﺎي ﭘﻨﺠﺮه رو وا ﻣﻴﻜﻨﻢ
    ‫ﺗـﻮ ﻛـﻮﭼﻪ زﻣﺰﻣﻪي ﻣﻬﺘﺎﺑﻪ
    ‫ﻫـﻤـﻪي ﭘـﻨـﺠﺮهﻫﺎ ﺧـﺎﻣـﻮﺷـﻦ
    ‫اﻧﮕﺎر اﻳﻦ ﻛﻮﭼﻪي ﺧﻠﻮت ﺧﻮاﺑﻪ
    ‫ﺑﻲ ﺻﺪا اﺳﻤﺘﻮ ﻓﺮﻳﺎد ﻣﻴﺰﻧﻢ
    ‫ﻫـﻖ ﻫـﻘﻢ ﭘﻨﺠﺮه رو ﻣﻴﺒﻨﺪه
    ‫دوﺑﺎره دﺳﺘﺎي ﻧﺎﻣﺮﺋﻲ ﺷﺐ
    ‫ﭘـﻠـﻜﺎي ﭘـﻨـﺠﺮﻣﻮ ﻣﻴـﺒﻨﺪه
    ‫ﻣﻦ ﺗﺸﻨﻪ ﻣﺜﻞ ﺧﻮرﺷﻴﺪ
    ‫ﺑـﻲ ﺳﺮزﻣﻴـﻦ ﺗﺮ از ﺑﺎد ...
    ‫ﺑـﻲ ﭘـﺮده ﻣـﺜﻞ ﻓـﺮﻳﺎد ...
    ‫ﻣﻦ ﺗﺸﻨﻪ ﻣﺜﻞ ﺧﻮرﺷﻴﺪ
    ‫ﺑـﻲ ﺳﺮزﻣﻴـﻦ ﺗﺮ از ﺑﺎد
    ‫ﻛﻮﻟﻲ ﺗـﺮ از ﺗـﺮاﻧﻪ
    ‫ﺑﻲ ﭘﺮده ﻣﺜﻞ ﻓﺮﻳﺎد
    ‫ﺗﻨﻬﺎﺗﺮ از ﺳﻜﻮﺗﻢ
    ‫روﺷﻨﺘﺮ از ﺳﺘﺎره
    ‫ﻋﺎﺷﻘـﺘﺮ از ﻫﻤﻴـﺸﻪ
    ‫ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺨﻮن دوﺑﺎره
    صلاح کار کجا و من خراب کجا
    ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
    دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
    کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
    چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را
    سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا
    ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد
    چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا
    چو کحل بینش ما خاک آستان شماست
    کجا رویم بفرما از این جناب کجا
    مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است
    کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا
    بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال
    خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا
    قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
    قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا
    ﻫﻨﻮز

    ‫ﻣـﻦ اﮔـﻪ ﻫـﻨـﻮز ﻣـﻴـﺨﻮﻧـﻢ واﺳـﻪ ﺧﺎﻃﺮِ دل ﺗـﻮﺳﺖ
    ‫ﺷﻌﺮ ﻣﻦ ﺻﺪاي ﻏﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﻫﻢ ﺻﺪاي ﺣﺴﺮت ﺗﻮﺳﺖ
    ‫ﻋﺰﻳﺰم اﮔﻪ ﺧﺰوﻧﻢ واﺳ‪ﺖ از ﺑﻬﺎر ﻣﻴﺨﻮﻧﻢ
    ‫ﺗﻮ رو ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻤﻴﺬارم ﮔﺮﭼﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺟﺎ ﻣﻴﻤﻮﻧﻢ
    ‫اﮔﻪ ﺗﻮ ﺷﺒﻬﺎي ﺳﺮدت ﺑﺎ ﺧﻮدت ﺗـﻨﻬﺎ ﻣﻴﺸﻴﻨﻲ
    ‫ﻣﻦ ﺑﺮات ﻣﻴﺨﻮﻧﻢ از ﻋﺸﻖ ﺗﺎ ﻛﻪ ﻓﺮدا رو ﺑﺒﻴﻨﻲ
    ‫اﮔـﻪ ﻫﻢ ﺻـﺪاي اﺷﻜﻲ واﺳـﻪ آرزويِ ﺑﺮ ﺑﺎد
    ‫ﻣﻦ ﺑﺮات ﻣﻴﺨﻮﻧﻢ اي ﮔﻞ، ﻧﻮ ﺑﻬﺎرو ﻧﺒﺮ از ﻳﺎد
    ‫ﻫﻤﻪ دﻟﺨﻮﺷﻴـﻢ ﺑﻪ اﻳـﻨﻪ ﻛﻪ ﺗﻮ ﻳﺎدت ﻣﻮﻧﺪﮔﺎرم
    ‫ﮔﺮﭼﻪ ﻋﻤﺮﻳﻪ ﺗﻮ اﻳﻦ دﺷﺖ ﻳﻪ ﺧﺰوﻧﻪ ﺑﻲ ﺑﻬﺎرم
    ‫ﻣـﻦ اﮔـﻪ ﻫـﻨـﻮز ﻣـﻴـﺨﻮﻧـﻢ واﺳـﻪ ﺧﺎﻃﺮِ دل ﺗـﻮﺳﺖ
    ‫ﺷﻌﺮ ﻣﻦ ﺻﺪاي ﻏﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﻫﻢ ﺻﺪاي ﺣﺴﺮت ﺗﻮﺳﺖ
    ‫ﻋﺰﻳﺰم اﮔﻪ ﺧﺰوﻧﻢ واﺳ‪ﺖ از ﺑﻬﺎر ﻣﻴﺨﻮﻧﻢ
    ‫ﺗﻮ رو ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻤﻴﺬارم ﮔﺮﭼﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺟﺎ ﻣﻴﻤﻮﻧﻢ
    ‫اﮔﻪ ﺗﻮ ﺷﺒﻬﺎي ﺳﺮدت ﺑﺎ ﺧﻮدت ﺗـﻨﻬﺎ ﻣﻴﺸﻴﻨﻲ
    ‫ﻣﻦ ﺑﺮات ﻣﻴﺨﻮﻧﻢ از ﻋﺸﻖ ﺗﺎ ﻛﻪ ﻓﺮدا رو ﺑﺒﻴﻨﻲ
    ‫اﮔـﻪ ﻫﻢ ﺻـﺪاي اﺷﻜﻲ واﺳـﻪ آرزويِ ﺑﺮ ﺑﺎد
    ‫ﻣﻦ ﺑﺮات ﻣﻴﺨﻮﻧﻢ اي ﮔﻞ، ﻧﻮ ﺑﻬﺎرو ﻧﺒﺮ از ﻳﺎد
    ‫ﻫﻤﻪ دﻟﺨﻮﺷﻴـﻢ ﺑﻪ اﻳـﻨﻪ ﻛﻪ ﺗﻮ ﻳﺎدت ﻣﻮﻧﺪﮔﺎرم
    ‫ﮔﺮﭼﻪ ﻋﻤﺮﻳﻪ ﺗﻮ اﻳﻦ دﺷﺖ ﻳﻪ ﺧﺰوﻧﻪ ﺑﻲ ﺑﻬﺎرم
    پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد
    وان راز که در دل بنهفتم به درافتاد
    از راه نظر مرغ دلم گشت هواگیر
    ای دیده نگه کن که به دام که درافتاد
    دردا که از آن آهوی مشکین سیه چشم
    چون نافه بسی خون دلم در جگر افتاد
    از رهگذر خاک سر کوی شما بود
    هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد
    مژگان تو تا تیغ جهان گیر برآورد
    بس کشته دل زنده که بر یک دگر افتاد
    بس تجربه کردیم در این دیر مکافات
    با دردکشان هر که درافتاد برافتاد
    گر جان بدهد سنگ سیه لعل نگردد
    با طینت اصلی چه کند بدگهر افتاد
    حافظ که سر زلف بتان دست کشش بود
    بس طرفه حریفیست کش اکنون به سر افتاد
    خاکستری

    روح بزرگوار من
    دلگیرم از حجاب تو
    شکل کدوم حقیقته
    چهره بی نقاب تو

    وقتی تن حقیرمو
    به مسلخ تو می برم
    مغلوب قلب من نشو
    ستیزه کن با پیکرم
    اسم منو از من بگیر
    تشنه ی معنی منم
    سنگینه بار تن برام
    ببین چه خسته می شکنم

    به انتظار فصل تو
    تمام فصلها گذشت
    چه یأس بی نهایتی
    ندیم من بود
    فصل بد خاکستری
    تسلیم و بی صدا گذشت
    چه قلب بی سخاوتی
    حریم من بود

    دژخیم بی رحم تنم
    به فکر تاراج منه
    روح بزرگوار من
    لحظه ی معراج منه
    فکر نجات من نباش
    مرگ منو ترانه کن
    هر شعرمو به پیکرم
    رشته تازیانه کن
    اونم خوبه سلام میرسونه...

    واقعا

    کاش باشگاه مث قبل بود:|

    فعلا آجی جونم
    کلا گفتم.

    به این آدم ها نباید امید داد(آدم هایی که نمی تونن از فکر یکی دیگه در بیان)

    مثه اسنکه زحمشون نزدیکه خوب بشه و هی خیسش می کنین
    منم فقط یه چیز می گم!

    امید الکی به هیچکس نده! گاهی نا امید کردن یه نفر بهترین هدیه به اونه
    حس قطره بارون که تو دریا گم شد.....وجودم رو خالی کرد
    پاکش کردم
    ببخشید
    قصدم ناراحتی هیشکی نبود
    حسم رو نوشته بودم
    شرمنده دلت هستم
    خبر ها بیسیار است از کجا شروع کنم مخت رو بخورم[IMG]
    من پایان نامه ارائه دادم فوق امتحان دادم الان استراحت میکنم[IMG]
    منم همینطور پرنیان گلی
    من خوبم
    چیرا اینقد کم میای باشگاه؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا