S
پسندها
1,849

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • گربهارعمر باشد باز بر تخت چمن....چتر گل در سرکشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
    دور گردون گر دو روزی برمراد ما نرفت....دایما یکسان نباشدحال دوران غم مخور
    هان مشو نومید چون واقف نه ای از سر غیب...باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور
    ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند...چون تورا نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
    در بیابان گر بهشوق کعبه خواهی زد قدم...سرزنش گر کند خار مغیلان غم مخور
    گرچه منزل بس خطرناک است ومقصد بس بعید...هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
    جوابتون فقط اون بیت خواجه عبدالله انصاری هست :

    این مدعیان در طلبش بی خبران اند ... آن را که خبر شد , خبری باز نیامد :smile:
    نه خواهش میکنم .. شما لطف دارین

    راستش فعلا در خودم غرق هستم .. شاید روزی تونستم از درون خودم قد کشیدم .. اون روز شاید صدام رو کسی هم شنید :smile:
    ولی تا اون روز که شاید هم هیچ وقت باشه .. از اینکه با خودم هستم لذت میبرم :redface:
    زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست...در حق ما هر چه گویند جای هیچ اکراه نیست
    در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست...در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
    تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهم راند...عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست
    چیست این سقف بلند ساده بسیار نقش...زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
    این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است...کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست
    صاحب دیوان ما گویی نمی داند حساب...کاندر این طغرا نشان حسبه لله نیست
    هر که خواهد گو بیا وهر چه خواهد گو بگو....کبر وناز وحاجب ودربان بدین درگاه نیست
    بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود...خودفروشان رابه کوی می فروشان راه نیست
    هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست...ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
    بنده پیر خراباتم که لطفش دائم است...ورنه لطف شیخ وزاهد که گاه هست وگاه نیست
    حافظ ار برصدر ننشیند ز عالی مشربیست...عاشق دردی کش اندر بند مال وجاه نیست
    اره اره ولی تا هنوز اینوریم میتونیم شادش هم بکنیم خیلی راحت تر از اون طرف چون میدونه تو چه شرایطی داریم برای شاد کردنش تلاش میکنیم..:gol:

    خدایی که حتی اینجا واسه فکرای خوب ارزش قائله بیا حداقل خوب فکر کنیم..
    همینجور با حس درونم مینویسم .. گاهی اصلا نمیدونم چی مینویسم ..
    مثل اینی که الان نوشتم .. سریع اولین چیزی که به ذهنم اومدم نوشتم
    اجی وایسا یکم بگذره بعد بگو ببین شاید اون موقع نگی..
    اجی خیلی رفتی تو فاز افسردگی بابا به جهان خرم از ان باش که جهان خرم از اوست اصلا جهان کیلو چند 2 روز دیگه باید بریم اونور اب یکم خوش باش تا هنوز اینوری که اونور خیلی داغونیم..:cry:
    نه این چه حرفیه.....................27تا پیام داشتم.........خیلی انرژی گرفتم...................بازی رو ندیدم
    نمی دونم والا ولی بعضی موقعها ...............دلم واسه جامعه ی خودمون میسوزه
    این وادی عشق چه نجوا کنان در خود مست میکند
    در وادی دوست چه خرامان خود را تار مبهوت ها میکند

    (ممنون)
    اجییییییییییییییییییییییییییی
    مرسی که برام شعرای قشنگ قشنگ میفرستی:redface:
    اخرش عاشق میشم کار دستم میدی:D

    فکر کنم امروز حالت گرفته ی گفتم جو رو عوض کنم..
    شما حال قبل منو دارید..............شما که اینقدر قشنگ حرف میزنید..............چرا به این قشنگی عمل نمی کنید
    من که هرچی بهم ظلم بشه.............احساسم تقویت میشه!!!
    آبجی جونم خداحافظت....مواظب خودن باش آبجی کوچیکه.....از سایه برو ماشین بهت نزنه......:surprised:
    وای نگو که خودم از همه بدتر بودم قدر مامانتو بدون واقعا سخته واقعا..
    آخه چرا باید به خاطر حرف یه نفر دیگه بذاریم بریم.....اگه اینطور بود که باید من تا حالا خداحافظی میکردم.....گرچه خیلیا ناراحتم کردن:cry:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا