S
پسندها
1,982

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • نبابا... من کاری نکردم... بخدا من خنثی تر از اونی هستم که تو فک میکنی... والا:redface:
    چششششششششششششم.... الان میام...
    خب ایشالا اونم تموم میشه...:D



    اونکه 10000درصد...

    :w15::w15::w15::w15:
    ایووووووووووووووول دمشون گرم... چه حرکتی زدن...;);)
    سوژه ی منو ندیدی؟؟؟
    آتیشپاره.... از تو بعید نیست زیر چادر قر نداده باشی...:biggrin::biggrin::biggrin:
    خوب کاری کردین... خیلیم خوبه...;);)
    خب... کارای خوابگاهت تموم شد؟؟؟...
    زمونه ست دیگه نمیشه کاریش کرد... همه دنبال نفع خودشونن......... گور بابا ی ضرر یکی دیگه.... بخدا...:razz:
    ای آتیشپاره راستشو بگو اونجا میخوندی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:biggrin::biggrin:
    آجی خوشله مننننننننننننننننننننننن؟؟؟...
    بیا.. تجا رفتی؟؟...
    من رفتماااااا.راحت باشین...:دی
    .
    .
    .
    .
    .
    فقط نصیحت امشبتون رو بگم و برم:
    در خیابان باشی و به یاد خدا
    بهتر از این است که در مسجد باشی و به فکر کفشهایت
    امضا: هادی دانا:cool::D
    منم کاردانی همین بودم.بخاطر همین زیاد نمیرفتم خونه.ولی همونجا میرفتم تفریح
    خوبه پس..حداقل تنها نیستی...تا میتونی ازشون استفاده کن و بر خود بیافزای
    ب ر ب ب..همتون مثل همین...نه اینکه کم دارین میرین یه طبقه بالا میزنین:biggrin:
    اره رفتم خالی کردم.ولی مواظب خودت باش:cool::D
    پشت گوشتون رو دیدین موهای منم میبینین:دی
    من دیگه رفتم..فعلا خدافظی
    محبوبه من دیگه برم
    دیگه نمیتونم بمونم...امیدوارم از محضرم کمال استفاده رو برده باشی
    بهترین هارو براتون ارزو میکنم
    شبتون خوش.فعلا خدافظی
    بی معرفت نشیااااا..بازم بیا
    .
    .
    .
    .
    هر گوشه ایی از شور آواز من پیدا میشود قصیده ای تو
    نور باور پرواز تا به نا کجا تابیده شد به جام ز دیده ای تو
    من فقط یه دوست صنایعی داشتم.. بقیه همه برق بودیم... من خوابگاهی نبودم... ولی دوستام بودم که تعریف میکردن...:smile:
    ایشالاااااااااااااااا.. زودتر برو... یه روز صب برو تا عصر برگرد ... چقد راهه؟؟...
    دورت بگردم... نیستم پیشت وگرنه حتما میومدم...:w24:
    من یه ماهه اینجام!!!!!!!!!
    کاردانی راه دور بودم...بعد خونه گرفتم تنها زندگی میکنم
    عجبااااا...ولی جدی درکت میکنم خیلی سخته...خب راهت که نزدیکه برو پیش خانوادت
    چندنفرین تو اتاق؟
    همه میگن..تا چشات دراد...الان حقت نیست با صلوات شمارم بکونم تو صورتت ایا؟ هادی دانا و عقده؟؟؟ با هم جور در میاد؟:D
    گچ تو کله توهه ...:biggrin:
    تو همون کلیپس سرتو جابه جا کنی هنر کردی دیگه بمب هسته ایی پیش کش..خخخخخ:D
    اینا همش به خاطره اینه که نمیری دکتر... چرا نمیرییییییییییییییی؟؟؟:mad::mad::mad:... شیطون میگه بیام خودم ببرمت...:razz:
    بروو به خدا خوب میشی... چرا پشت گوش میندازی خب...:(
    ااااااااااااااااا.. من که دوستام همش از خوابگاشون تعریف میکردن...:surprised:
    انتهاری میزنم لهت میکنم...
    اصلا زنگ میزنم گشت راه میگم تو ماشینتون مواد دارین...میگم یه شکیب تو ماشینه..خخخ
    من کچلم؟؟؟؟؟؟شکیب شکیب شکیب:biggrin:
    بزرگی به سن نیست به عقله....بعلههههه..به منم میگن هادی دانا...:D
    البته محبوب آزدر بزرگ ماست..چاکریم خاله زاده..خخخ
    الاهی بگردم این دخمل لوسمو...:D
    فدات بشم... خب یه کاری کن... پارکی.. سینمایی... چیزی برین با دوستات...:D
    اشکال نداره گلم... فدای سرت... ایشالا دفه ی بعد...;)
    سلام هم استانی خوبی؟شکیبببببببببببببببببببببب..خیلی وقت بود نگفته بودم..:دی
    ب ر ب ب...اومدم پیجت رو نورانی کنم برم:دی
    سلامتی...
    کو؟ الان مدرکت کو؟
    ادمای بزرگ همیشه تو زندگیشون مخالف و دشمن داشتن:دی
    جرات داری از شهر ما رد شو بهت بگم..:D
    کی داره اذیتت میکنه؟؟؟...
    شکیبا چی شده؟؟.... دلم شور افتاد... راس میگی؟؟...
    میخوای بزنگم بحرفیم؟؟؟
    میگم آشناس ولی نمیدونستم کیه... فقط تو ضمیر ناخودآگاهم حسش کردم....:D
    حسو داریییییییییی..:biggrin::biggrin::biggrin:
    بزم مهر و جنون در دل به پا بود
    سینه لبریز از شور از وفا بود
    هادی آمد به باشگاه
    ولی دارد میرود ای خدا چرا
    چاکرتتتتتتتتتتتتتتتم.... درسمو خوندم بعد رفتم...آرع:D
    مگه منو دوس نداری؟؟...:(... من دلم برات تنگیده خب...:cry:
    تنگ میشه گلم... مطمئن باش اگه دل داشته باشه تنگ میشه.... :w24:
    عزیزه دلم... نمیتونی یه سر بری؟؟... کاش دیروز پریروز میرفتی...:w24:
    خوب شد اس دادی... دلم داشت هزار راه میرفت... دخمل من دل ندارم...:confused::confused::confused:
    تجا رفتییییییییییییییییییییییییی؟؟؟...
    آجییییییییییییییییی؟؟؟.....
    خب... حالا چیکار کنیم؟؟؟...
    وای آجی دیشب رفتیم شهربازی جات خالی.... وای عالی بود... اینقد جیغ کشیدم... ضعف کرده بودم... جات خالی بود...:D
    عزیزه دلم... چشای تو که قشنگ میبینه گلم...;););)
    نه بابا ولش کن... ایشالا بعدا که کار نداشتم.. میام با هم اینجا رو میترکونیم....:biggrin::biggrin:... تو برو... پروفت خعلی خوشل شده...;);)
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا