نه باید یه کلاس بیام پیش اساتید
سنگ پا نداری شهاب؟
سنگ پا نداری شهاب؟
-
خسیس
سرمه میخوام چیکار فعلا
اسمای بقشو یاد ندارم شهاب برسون
جدی مال منو تو نداره؟
خو پس ریملتو بده کار دارم
داداشی ما داریم میریم.چیزی میخای برات بخرم؟:دی
تابعد
خو چرا مال منو استفاده کردی تو
رژه که مال تو بود
سلام مرسی
همون که رو گردن تو نشسته
مرسی مبارک خودت باشه(مااچچچچچچچچچ)
ما نیز خوبیم.یعنی عاشقه این ادبیاتتم
سلاملکم.بابا عیدت مبارک شهابی.
گفت,گفتــــــــم (اگــــــــر تنهايـــــــي بخـــوان)مرسي قربونت برم
قربون دلت برم که انقدر مهربون و صمیمی باهمه برخورد میکنی داداش گلم....
خداییش بهترین دوستم تو باشگاه خودتی و خودت البته آقا محمدم سالارماست .....
درکل میخوام بگم گلی دیگه........
حالا کلاس نزاری هااااااااااتعریف میکنم جنبه داشته باش.....
راستی آواتارم چطوره؟
سلام
خوشحال میشم یه سر بزنید
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/397120-تولد-IR-Manager-مباررررررررررررررک?p=5425917&viewfull=1#post5425917
اومدم نبودی منم میرم
لطف شما زیاد داداش گلم....
منم از اومدن باشگاه ودیدن دوباره ی دوستام خیلی خوشحال میشم...مخصوصا شما دوست عزیز...
مودم نداشتم خوووو
عيدتوام مبارك عزيزم
عیدت مبارک داداش....
[IMG]
گنجشک کنج آشيانه اش نشسته بود.
خدا گفت: چيزي بگو !
گنجشک گفت: خسته ام.
خدا گفت: از چه ؟
گنجشک گفت: تنهايي، بي همدمي. کسي تا به خاطرش بپري، بخواني، او را داشته باشي.
خدا گفت: مگر مرا نداري ؟
گنجشک گفت: گاهي چنان دور مي شوي که بال هاي کوچکم به تو نمي رسند .
خدا گفت: آيا هرگز به ملکوتم نيامدي ؟
گنجشک سکوت کرد. بغض به ديواره هاي نازک گلويش فشار آورده بود.
خدا گفت: آيا هميشه در قلبت نبوده ام ؟! چنان از غير پُرش کردي که جايي برايم نمانده.
چنان کوچک که ديگر توان پذيرشم را نداري . هرگز تنهايت گذاشتم ؟
گنجشک سر به زير انداخت . دانه هاي اشک ، چشم هاي کوچکش را پر کرده بود .
خدا گفت : اما در ملکوت من هميشه جايي براي تو هست ، بيا !
گنجشک سر بلند کرد . دشت هاي آن سو تا بي نهايت سبز بود .
گنجشک به سمت بي نهايت پر گشود
سلام سلامی به گرمی جنوب امیدوارم شاد و سلامت باشید عیدتون مبارک روز خوبی داشته باشید
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
