Shahab
پسندها
7,962

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • چی تو گوش دخمل من میخونی تووووووووو
    خوبم مرسی تو خوبی؟
    استرس دارم نمیدونم چیکار کنم/!!!
    نمیتونی ..اون موقع زیر خروارها خاکی ..استخوناتم پودر شده ..:D
    باز کنار خیابون هر کوفتی بهت دادن کوفت کردی ..خو همین میشه که توهم میزنی دیگه ..:D
    نترس بابا گدا آخه تو چی داری که من بخوام تیغت بزنم ..سیب زمینی ..:D
    فقط برا این باشگاه اینجوریه :cry: مامیم راضیه خودش گفت عموت قول داده واست ی بابای خوب پیدا کنه :smile:
    نه عمو جووووووونم شرمنده نتم داغونه امشب :cry: خو قرار شد یو واسم بابا پیدا کنی :(
    تو همیشه مایه زحمتی ولی چیکار کنم دیگه خیلی مهربونم دست خودم نیست ..:D
    خو من که مث تو گدا نیستم بهش چک میدم میره چن سال دیگه میاد ..:D
    من مث تو نیستم که ..نگران من نباش نگران خودت باش ..آخه چیزیم نداری که بفروشیم خرج کفن و دفنتو بدیم ..باز من باید از جیب خودم خرج کنم برات گدا ..:D
    میرم ریاضیییییییی بخونم :دی
    عکسم چشم بصیرت میخاس ک من ندارم اما ت داری :دی
    سلنا بمیره مهم نی من هیچ چیم نباس بشه :)
    خیلی بدی بیچاره داوید ک ابروشو با این کارات میبری:دی
    حسود قرار ی تاپیک جدید بزنم بصبر چن روز دیگه توش اسپم میکنیم :دی
    داره برو لایکتو بپاک بت مدیون نشم :دی میمیری میمونه دینت ...
    اخه امتیارمم کار نمیکنه هفته ای ی امیتاز دارم فقط :-(
    حسود :دی
    یه روز حلواتو با دستای خودم درست میکنم ..اونروز میبینمت ..:D
    اتفاقا خوراکش کشتن گداهایی مث تو در عرض 30 ثانیه س ..:D
    بمیر دیگه تا قبرای شهرداری همشون گرفته نشده..جنازه ت رو زمین میمونه هااا ..بَده میت رو زمین بمونه ..:D
    این آرزو رو به گور میبری..
    تو بترس از روزی که بفرستمش بیاد سراغت قراضه ..:D
    نه من که سالم و سرحالم به کوری چشم بعضیا.. تو نبودی فکر کردم شاید کنار خیابون مردی شهرداری خاکت کرده ..:D
    عزراییل چند سال پیش یه چک گرفته هنوز دنبال اونه بنده خدا ..:D
    خیلی هیجان داره نه :cry: ؟ :دی منم ممیخام البته خوشالم ک لایکام تمومید برات هیچی نموند :) دلت بسوزه
    منم خوبم میسی :) یعنی چی خبری نیست هاااااااااااااان :mad: پس بابام چی شد؟؟؟؟ پوستتو میکنم عمو هنوز منو نشناختی :mad: تو امتحانتم موفق باشی عمو جونم :smile:
    برگرفته از برگ برگ خاطرات ناخدا ویکی .. (تیراژ چهارم : شهر آبی من میزد )
    سیلاااااااااااااام عمو جون خوفی ؟ چند بار اومدم نبودی :redface: چ خبرا ؟
    دوزلی یادته ی بار گفتم ی لایک برام بزن امتیازام بشه 1000 الان با امتیاز نحس تو شد 4000
    میتونم 4000 تا صورتی بت هدیه کنم :دی
    راستی :biggrin: همه میدونن تاریخت گذشته چن روز دیگه تاپیک میزنم بلکه برات ی فرجی شد
    :biggrin::biggrin: شارز ک کرده اما سلنا دلش گرفته قبل دو باید بش اس بدم :دی
    واقعا مفتی دادن؟:cry::razz:
    داوید ...؟ من کاریش ندارم اون بام کار داره :)
    ینی تو تاپیکه دو تا عسک میبینی ؟ حیف بیخودی ویرایش زدم براش
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/377138-%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%84%D9%88%DB%8C-%D9%86%D9%82%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%A8%DA%86%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%85%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B3%D8%A7%D9%86/page14
    من بعد ساعت دو میام :دی
    اینا چیه نوشتی ؟ :w15:بیچاره داوید بزا دوباره بخونم خیلی باحالی راستی ترشیده ترین پسر باشگاهیا
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا