SerpentoR
پسندها
943

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • لطف داری دوست عزیز
    بد نیست...کم کم داره میفته رو غلتک!
    تا ببنم چی میشه ایا امیدی هست یا نه
    ممنون از لطفت
    بيهوده از دسـتهايِ من قول نگير.
    چشــــم هايِ من خائـن‌اند.
    اين را تمامِ عاشقانِ من مي‌دانند..
    اوايل حالش خوب بود

    نمي دونم چرا يهو زد به سرش

    حالش اصلا طبيعي نبود

    همش بهم نگاه مي كرد و مي خنديد

    به خودم گفتم: عجب غلطي كردم قبول كردم ها . . .

    اما ديگه براي اين حرفا دير شده بود

    بايد تا برگشتن اونا از عروسي پيشش مي موندم

    خوب يه جورایي اونا هم حق داشتن كه اونو با خودشون نبرن

    اگه وسط جشن يهو ميزد به سرش و ديوونه مي شد

    ممكن بود همه چيزو به هم بريزه و كلي آبرو ريزي مي شد

    اونشب براي اينكه آرومش كنم

    سعي كردم بيشتر بهش نزديك بشم و باهاش صحبت كنم

    بعضي وقتا خوب بود ولي گاهي دوباره به هم مي ريخت

    يه بار بي مقدمه گفت: تو هم از اون قرصها داري ؟!

    قبل از اينكه چيزي بگم گفت:

    وقتي از اونا مي خورم حالم خيلي خوب ميشه

    انگار دارم رو ابرا راه ميرم . . .

    روي ابرا كسي بهم نميگه ديوونه . . . !

    بعد با بغض پرسيد تو هم فكر ميكني من ديوونه ام ؟ . . .

    اما اون از من ديوونه تره

    بعد بلندخنديد و گفت :

    آخه به من ميگفت «دوسِت دارم»

    اما با يكي ديگه عروسي كرد و بعد آروم گفت :

    امشبم عروسيشه . . .


    اینو خوندم یاد خودم افتادم
    سلام...خوبی؟وااااااااای میسی چقدر جیگرم من خودم خبر ندارم...
    میگم یه گالری از نقاشیات بزن...
    سلام پسرم
    مرسی من خوبم
    آفرین
    ولی شنیدم مامان بزرگت نذاشتن
    اب نداره مامانی،تو به درسات برس
    (منکه میدونم تو تنها چیزی که ذهنتو درگیر میکنه یکی کامپیوتره یکی خوراکی)
    ها..
    خوب شد..
    یادم رفته بود جوابتو بدم:)
    قبولی شدم..
    مامانت چطوره..
    نبودی بچه فامیلمون..
    رفته بودی بازی دیگه..
    تابلو..
    از فهمیده وای میستی اتوبان پاسداران میگی دانشگاه آزاد
    یا از سه راه ولیعصر جلوی آتشنشانی تاکسی ها داد میزنن
    یا آبرسان سرویسامون هست
    آره چرا که نه میبرمت اونجا واسه خودت صفا کنی........بابا دانشکده مواد شما که زبانزده
    سلام عزیز بابا!
    مرسی.در بحر مکاشفت مستغرق گشته بودم!
    نه حاجی.ازین به بعد اینجوریم.هفته ای 1بار میام!
    شما چگوری؟
    چرتو پرت گفته
    اولا که فقط دخترای عمرانی میان
    ثانیا دانشگاه آزاده و منبع قیز .............صد متر اونور تر دانشکده معماریه گرفتی که؟
    دخترا به بوفه ما هم میان
    تست فيزيك كنكور : سرعت نور چه قدر است؟
    1- بد نيست 2- خوب است 3- الحمدالله 4- تو خوبي؟
    2 - يه نفر يه سگ فلج داشته، هر وقت دزد ميومده، سگه رو مي گذاشته توي فرغون و دنبال دزده مي‌دويده
    3 - آيا ميدانستيد که بزبزه قندي اولين بز ديابتي تاريخ است !
    4 - يارو لنگ بوده با کشتي ميره سفر...وقتي برميگرده رفيقش ميگه خب سفر خوش گذشت؟؟ ميگه نه بابا همش استرس داشتم هي مي گفتن لنگرو بندازين تو آب
    5- پليس به غضنفر: اينجا ماهي‌گيري قدغنه!!! غضنفر: ولي اينجا تابلو نزدين!!!
    پليس:نزديم كه نزديم، زود باش از بالاي اون آكواريوم بيا پايين
    6- قزوينيه كنار زمين فوتبال خوابيده بوده، بهش ميگن: پاشو برو تو زمين، بازي شروع شده. ميگه: من برانكاردم
    7 - روز قیامت از چوپان دروغ سئوال میکنند :میگند :اسم
    و چوپان دروغگو جواب میده :دهقان فداکار
    8 - یه روز غضنفر می خواست بره بهشت زهرا گل فروشی بسته بود بجاش کمپوت خرید
    9- یکی میمیره می ره بهشت زیر پای مادرا له می شه
    10 - یکی می ره سربازی دور کلاش قرمزی
    آره خوب بود .....پس خوابگاهی من امیروز آزاده آزادم ولی کلی درسو نقشه دارم ........سیا بیا جلو
    د بیا جلو
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    بیا بیا
    .
    .
    .
    .
    .
    ..

    .
    .
    .
    شاپالاخ
    اینو زدم تا بدونی خیلی ناراحتم کردی با رفتنت.....نوش جونت
    سیا میگن به دو چیز نمیشه اطمینان کرد
    تبریزین هاواسی
    قیزین وفاسی
    یدونه هم من اضافه کردم همزادین معرفتی
    سیا دیروز دوتا امتحان داشتم کلم از اون مزه ها میداد .........الان تا کی هستی؟
    ایول......
    مامان بزرگ خوابه نه؟
    کجایی الان پسر؟
    همزادتو ول کردی رفتی؟
    خاک تو سرت که با من چنین کردی نامرد
    ة ة
    ...
    ...
    دلم برات تنگ شده بود، چشمامو فرستادم تا ببینمت
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا