• نه. خیالت راحت باشه. اصلا یه دلیلی که میایم اون طرف اینه که تو رو ببینیم.
    قصد اومدن داشتیم. ولی یه اتفاقاتی افتاد که نشد. مهران بره آموزشی و برگرده حتما یه سر می زنیم.
    ممنون عزیزم
    دیده بودم قبلا
    خیلی قشنگ ودرست وخوب بید
    باید هم متنفر بود
    اخه اونا که زندگی نمیکنن
    نظر وتشکرش بمونه برا بعد
    ممنون
    ههههههههههههههههههههههههههههههههلللللللللللللللللللللللللللللوووووووووووووووووووووو
    سلام دختر خاله. مطلب خیلی قشنگیه. قبلا خوندم اما دوباره خوندنش خالی از لطف نیست. دستت درد نکنه.
    بله مامانی هوااای داداشی رو هم دارم تو چطوری؟تو سره کار میری خوشی؟
    هی...چه گویم که ناگفتنم بهتراست...خلاصه اجی ماکرتیم...
    چطور...؟؟؟منظورت چیه؟؟اواتورتواخه تویه کلیب ازاحسان خواجه امیری دیدم...همونکه زانوی غم گرفتیه
    ای بی معرفت میای و حتی یدونهه پیامم بهم نمیدی
    اشکال نداره
    من بازم دوست دارم مامانی
    سلام
    این کوزه چو من عاشق زاری بوده ست....... در بند سر زلف نگاری بوده ست
    این دسته که بر گردن او می بینی....... دستی ست که بر گردن یاری بوده ست
    ادما تغيير ميكنند در نتيجه نوع حرف زدنشونم تغيير مي كنه ...اما نوع حرفشون نه .
    سلام دخترخاله عزیز. فکر کردم رفتی. اتفاقا چند وقت پیش با مهران صحبتت بود. قرار بود بیایم طرفای شما. گفتیم پیش خودت هم بیایم و ببینیمت.
    کدوم بچه ها؟؟ یعنی من اینقدر دوست داشتنی شدم و خودم خبر ندارم؟؟!!!!
    من بدون تو هیچ جا با مهران نمیرم عزیزم. رفته بودم ماموریت. خیالت راحت باشه.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا