(sara_h)

• 

  t.salehi

• Jan 1, 2010

قیاس رو میگی؟!!!

مک گیل درس خونده

ولی این امیدواری رو بهت بدم
بچه های علم و صنعت در صنعت و کار خیلی موفقند
جدی میگم
خودت رو دست کم نگیر
اونا هم مشکلات خودشون رو دارند

من امیر کبیر هم بودم ( قطب مهندسی شیمی)
هیچی نگم بهتره
شما ها خیلی با سوادترید

• 

  t.salehi

• Jan 1, 2010

راستی اواتار جدید مبارک

ولی این چرا قلبش این جوری شده

• 

  t.salehi

• Jan 1, 2010

باریک اللهخارج رفته چه کنه؟!!!

79

• 

  t.salehi

• Dec 31, 2009

پس تمرین کن
معدل بالا خوبه, ولی صدم هاش نه خیلی
باور کن
باید جوری بخونی که لذت ببری و به احساس خوب این دوران دانشجویی رو بگذرونی
نمیگم همیشه میشه, ولی میشه

خوب دیگه از قالب مامان بزرگ نصیحت کن میام بیرون


یه سری از این استادا زمان ما بچه بودند, مثل این , متین پروری ...
اون دفعه دیدم رییس گروه شدند

• 

  t.salehi

• Dec 31, 2009

بله خبر ها رو دارم


این افشین پاک زمان ما سر کلاسا سرش رو هم بلند نمی کرد, بچه خجالتی بود!!!
چه درسی باهش داری؟

زیاد سخت نگیر درسا رو, یه ذره بالا و پایین هیچ فرقی نمیکنهو راحت بگذرون عزیزم

• 

  t.salehi

• Dec 31, 2009

سلام سارا خانوم
خوبی؟
چه میکنی با این دانشگاه گل بلبل؟

• 

  k_siroos

• Dec 31, 2009

پس همه جوره کارت درسته . هم درس خون ، هم سحرخیز .

• 

  k_siroos

• Dec 31, 2009

هشت صبح اوه اوه ...

آره ، یک چند ماهی میشه تموم شده

چه گرایشی هستی ؟؟؟ اصلا کجا درس می خونی ؟؟؟؟

• 

  k_siroos

• Dec 31, 2009

سلام سارا ؛ مرسی خوبـم .

من هم به زور ساعت 10 و خورده ای بیدار شدم .

البته امروز تقریبا تعطیل بودم ، یعنی درس نخوندم ، ولی خوب شب گردی مفیدی بود .

راستی نگفتی شنبه میان ترم چی داری ؟؟؟

• 

  mojtaba_81

• Dec 31, 2009

نه اون با گ شروع نمیشد...
بعید میدونم اون هنوز علم و صنعت بیاد...
ما هم میریم بخوابیم...
مشعوف شدیم مهندس نه چندان دور...
شب خوش...

• 

  mojtaba_81

• Dec 31, 2009

من منظورم مردم عادی بود...
اینکه چرا ایران اوضاعش خیلی وقته اینجوریه خیلی جای بحث داره...
خلاصه من به این نتیجه رسیدم که نباید بی تفاوت باشم و سکوت کنم... از بهایی هم که باید بدم هراسی ندارم...

• 

  k_siroos

• Dec 31, 2009

سارا جان شب زنده داری قبول انشا... ؛ با اجازت من دیگه رفتم .

فعلا بای

• 

  mojtaba_81

• Dec 31, 2009

خفقان شاید کلمه ی درستی نباشه... منظورم این بود که مردم از ترس سکوت میکنن و کشور دیگه کاملا جولانگاه آقایون میشه و وخامت اوضاع خیلی بیشتر از اونی که فکرش رو بکنی میشه... که البته بلند مدت نیست... و بعید هم هست این اتفاق بیفته...
حقیقتش پیش بینیش ساده نیست...
این جمعیتی هم که دیدی
اولا اصلا خیلی زیاد نبود...
دوما همونطور که گفتی خیلیا کارمند بودن ... خیلیا از مدارس ... خیلیام واسه پول و غذا...
اما مطمئن باش همین کسایی که واسه پول میان و یا عامی هستن و فریب خورده... همینا با به قهقرا رفتن حکومت بر ضد حکومت بلند میشن... چون با این اوضاع روابط خارجی مگه میشه دیگه شکم اینارو سیر کرد...

• 

  mojtaba_81

• Dec 31, 2009

شرمنده... ولی حرفت کاملا کلیشه ایه...
جدای اون کاملا هم مخالفم...
ولی خب اینم قبول دارم که اینطوری به هیچ جایی نمیرسیم... شرایط هم جوری شده که فعلا دیگه هیچ امیدی واسه درست شدن اوضاع نیست... یا جنگ داخلی میشه و یا دوران خفقان شدید خواهیم داشت...

• 

  mojtaba_81

• Dec 31, 2009

سلام...
ممنون... شما چطوری؟...
من بیشتر درگیرو دار این قضایای اخیر بودم... هفته ی بعد هم خیر سرمون سمینار دارم... هیچکاریش نکردم...
در مورد پروژه ی شمام نه...
ولی نگران نباش خیلی سادست... ردیف میشه...

• 

  k_siroos

• Dec 31, 2009

دشمنت شرمنده .

آخه چرا حس و حال نداری ؟

امتحانات شروع شدن ؟؟؟

• 

  k_siroos

• Dec 31, 2009

سلام سارا جان ... شب بخیر .

تقریبا بله . البته امشب حس اش هم هست .

چه کار می کنی الان ؟؟؟ وقت داشتی یک سر به مسابقه 20 سوالی بزن .

• 

  Hamid Reza.M

• Dec 30, 2009

سلام خوبی؟
هم یه جورایی آره و هم نه.دارم پروژمو مینویسم

• 

  t.salehi

• Dec 30, 2009

سلام دخی نار
مرسی
تو چمطوری؟

• 

  amirs1987

• Dec 30, 2009

ممنون از شعر قشنگت.

• 

  k_siroos

• Dec 29, 2009

• 

  Hamid Reza.M

• Dec 29, 2009

خارج از شوخی.آمادگی چندانی ندارم.بیشتر واسه سال دیگست.شرمنده اگه ناراحتت کردم.قصدم فقط شوخی بود

• 

  Hamid Reza.M

• Dec 28, 2009

هیچی:دی............ما مثه شما بچه ...خونا نیستیم...غش غش
سارا تورو خدا رنگ فونتتو عوض کن ........کورم کردی

• 

  JU JU

• Dec 28, 2009

منم با اجازه برم کمی بخونم
فلن

• 

  JU JU

• Dec 28, 2009

و روز به روز بیشتر کشته می‌شن

• 

  JU JU

• Dec 28, 2009

حداقل قبلن مخفیانه‌تر از الان بود
الان می کشن و می‌گن ما نکردیم

نمی‌دونم چی بگم ... واقعن نمی دونم ....

• 

  JU JU

• Dec 28, 2009

خیلی قشنگ بود
سلام
خوبی‌؟

چرا من درس نمی‌خونم ؟

فلن که حسش نیست، در بهت دیروزم از اینکه ما را می‌کشند

• 

  JU JU

• Dec 28, 2009

لینک دانلودی که زیرش هست مربوط به همین شعره
یه نفر خوندتش، خیلی باحاله

• 

  JU JU

• Dec 28, 2009

شُرشُر ِ بارونی ای دل ... بسوزی، بمیری ( تش بگیری = آتش بگیری --- واپیچیدن = از هم گسستن )
موج سرگردونی ای دل ... بسوزی، بمیری
هر وقت از کوچه‌ش رد می‌شم ... بیخودی در دلم آشوب بپا میشه
چرا سرگردانی ای دل ... بسوزی ، بمیری
همینکه منو ول کردی و رفتی ... برای دل خوشی خود پشت سره اون ( عشقی که حرفش رو میزنه )
بی پناهی ای دل ... بسوزی، بمیری
دیگه تو رو حساب نمی کنن ای دل ... بهتره فکر به حاله خودت کنی
چرا تنها بمونی ای دل ... بسوزی، بمیری
خودت نمی‌فهمی که من چرا می‌فهمم ... چرا غر میزنی
صدای قلیون ای دل .... تش بگیری واپیچی

( خودم زیاد بلد نیستم )

• 

  JU JU

• Dec 28, 2009

رپ رپ بارونی ای دل.....تش بگیری واپیچی

موج سرگردونی ای دل.....تش بگیری واپیچی

هر گل از کیچش ردیمو.....خوت خوتی غش می کنی

می چه و ویلونی ای دل.....تش بگیری واپیچی

تا تو مو ولت کرد و رفتی.....سی دل خت پوی سرش

بی سرو سامونی ای دل.....تش بگیری واپیچی

دیگه مل تو نمیلن.....بخترن فکری کنی

سی چه تنها مونی ای دل.....تش بگیری واپیچی

خوت نفهمی که چه می فهمم.....سی چه غر میزنی

غرغر قلیونی ای دل.....تش بگیری واپیچی

دانلود