samira3242
پسندها
895

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام آجی
    میخواستم آبگوشت درست کنم اما این داداشهای بی معرفت یکیشون یه سر به من نمیزنه بفرستمش پنیر پیتزا بخره!
    حالا چه جوری واستون آبگوشت درست کنم؟



    گاهی گمان نمی كنی و می شود ...

    گاهی نمی شود ... نمی شود ... نمی شود !

    گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست ...

    گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود ...

    گاهی گدای گدايی و بی نصیب ...

    گاهی تمام شهر گدای تو می شود ...!


    baran
    خدایم آه ای خدایم
    آه ای خدایم
    صدایت میزنم بشنو صدایم
    شکنجه گاه این دنیاست جایم
    به جرم زندگی این شد سزایم
    آه ای خدایم بشنو صدایم
    مرا بگذار با این ماجرایم
    نمی پرسم چرا این شد سزایم
    آه ای خدایم بشنو صدایم
    گلویم مانده از فریاد و فریاد
    ندارد کز غم مرگ صدا را
    به بغض در نفس پیچیده سوگند
    به گل های به خون غلتیده سوگند
    به مادر سوگوار جاودانه
    که داغ نوجوانان دیده سوگند
    خدایا حادثه در انتظار است
    به هر سو باد وحشی درگذار است
    به فکر قتل عام لاله ها باش
    که خواب گل به گل کابوس خار است
    خدایم ای پناه لحظه هایم
    صدایت میزنم با گریه هایم
    صدایت میزنم بشنو صدایم
    الهی در شب فقرم بسوزان
    ولی محتاج نامردان مگردان
    عطا کن دست بخشش همتم را
    خجل از روی محتاجان مگردان
    الهی کیفرم را میپذیرم
    که از تو ذات خود را پس بگیرم
    کمک کن تا که با ناحق نسازم
    برای عشق و آزادی بمیرم
    خدایم ای پناه لحظه هایم
    صدایت میزنم با گریه هایم
    صدایت میزنم بشنو صدایم
    ميون يه دشت لخت زير خورشيد كوير
    مونده يك مرداب پير توي دست خاك اسير
    منم اون مرداب پير از همه دنيا جدام
    داغ خورشيد به تنم زنجير زمين به پام


    من همونم كه يه روز مي خواستم دريا بشم
    مي خواستم بزرگترين درياي دنيا بشم
    آرزو داشتم برم تا به دريا برسم
    شبو آتيش بزنم تا به فردا برسم


    اولش چشمه بودم زير آسمون پير
    اما از بخت سيام راهم افتاد به كوير
    چشم من به اونجا بود پشت اون كوه بلند
    اما دست سرنوشت سر رام يه چاله كند


    توي چاله افتادم خاك منو زندونی كرد
    آسمونم نباريد اونم سرگرونی كرد
    حالا يه مرداب شدم يه اسير نيمه جون
    يه طرف ميرم تو خاك يه طرف به آسمون


    خورشيد از اون بالاها زمينم از اين پايين
    هی بخارم مي كنن زندگيم شده همين
    با چشام مردنمو دارم اينجا می بينم
    سرنوشتم همينه من اسير زمينم


    هيچی باقی نيست ازم لحظه های آخره
    خاك تشنه همينم داره همراش می بره
    خشك ميشم تموم ميشم فردا كه خورشيد مياد
    شن جامو پر می كنه كه مياره دست باد
    الهی!
    ای کامکاری که دل دوستان در کنف توحید توست
    و ای که جان بندگان در صف تقدیر تو است،
    ای قهاری که کس را به تو حیلت نیست،
    ای جباری که گردن کشان را با تو روی مقاومت نیست،
    ای کریمی که بندگان را غیر از تو دست آویز نیست.
    نگاه دار تا پریشان نشویم و در راه آر تا سرگردان نشویم.
    فدات عزیزم
    چیزی نبود
    الان خیلی بهتره
    دیروز رفتم دکتر
    گفت چیزی نیست باید دو هفته استراحت کنی
    در واقع دو هفته تنبیهم کرد


    تو خوبی؟
    امروز کی میری؟
    منم میرم کرج
    با هم بریم؟
    سلام گل دختر . خوبی عزیزم ؟
    چه خبرها ؟
    دیروز حسابی مزاحمت شدم .
    سلام جیجرم نفسم عجیجم
    فعلا خونه
    یه ربع دیگه راه میفتم میرم دانشگاه
    o لره زنش رو (ببخشین) می فروخته؛ میگن چرا این کارو می کنی : میگه سی پول
    میگن : پول واسه چی می خوای ؟ میگه: برا تفنگ خریدن.
    میگن تفنگ واسه چی؟ میگه سی جنگ با دشمن
    میگن : جنگ برای چی؟ میگه : سی ناموسم
    دولت برای پنجاه هزارمین بار به هم وطنان عزیز لری اعلام کرد: که نمی توان با کارت سوخت ، تلفن زد.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا