واخعا منم سیطون نبودم
یه بار سامره و رضا دهوا کرفتن من رفتم جداشون کنم سرم خورد به کاشی اسپزخونه شکست مامانوبابام خونه نبودن بعد من نسشتم گرهه کردم اینا مسخره میکردن خون سفید خون سفید یهو خون واقعی دیدن ترسیده بودنا همسایه ها همه با خبر شدن اینقد رو من اب ریخته بودن یه طرفم اب سده بود کلا وضعیتی بود
بدجنسا دهوا گرفتن سر من شکستن