زن خوب !
اولی :نمیدانی چه زن خوبی دارم .وقتی به خانه
می روم با دست خودش کتم را از تنم در می آورد .
دومی :همیشه این کار را میکند ؟؟؟
اولی :نه ,فقط اول ماه که حقوق میگیرم
از خــــــدا پرسیدم :
وقت داری با من گفت وگو کنی؟
خــــــدا لبخندی زد وپاسخ داد : زمان من بی نهایت است
چه سوالاتی درذهن داری که دوست داری از من بپرسی؟
من سوال کردم : چه چیزی در آدم ها شما رابیشتر متعجب می کند؟
خــــــدا جواب داد : اینکه از دوران کودکی خود خسته می شوند وعجله دارند
که زودتر بزرگ شوند ودوباره آرزوی این را دارند که روزی بچه شوند!
اینکه سلامتی خود را به خاطر بدست آوردن پول از دست می دهند و
سپس پول خود را خرج می کنند تا سلامتی از دست رفته رادوباره باز یابند!
اینکه با نگرانی به آینده فکر می کنند وزمان حال خود را فراموش می کنند
به گونه ای که نه در حال ونه در آینده زندگی می کنند.
اینکه به گونه ای زندگی می کنند
که گویی هرگز نخواهند مرد
وبه گونهای می میرند که گویی هرگز نزیسته اند!
ادمه------>
دست خــــــــدا دست مرا در بر گرفت ومدتی به سکوت گذشت.
سپس من سوال کردم : به عنوان پــــروردگار،
دوست داری که بندگانت چه درسهایی در زندگی بیا موزند؟
خـــدا پاسخ داد :
اینـــــــکه یاد بگیرند ،
نمی توانند کسی را وادار کنند تا به آنها عشق بورزد.
بــــــــــــــــــــــــ ـلکه
اجازه دهند خود مورد عشق ورزیدن واقع شوند.
اینــــــــکه یاد بگیرند ،
که خوب نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند.
ایـــــــــــــــــــــــ ـــنکه
بخشش را با تمرین بخشیدن یاد بگیرند.
ایـــــــــــــــــــــــ ـــنکه
رنجش خاطرعزیزانشان تنها ، چند لحظه زمان می برد
ولی...
سالیان سال زمان لازم باشد تا این زخم ها التیام یابند.
اینکه یاد بـــــــــگیرند
فرد غنی ، کسی نیست که بیشترین ها را دارد
بــــــــــــــــــــــــ ـــلکه
میخواهم بر گردم به روزهای کودکی:
آن زمان ها که:
پدر تنها قهرمان بود
عشق فقط در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نقطه های زمین شانه های پدر بود
بد ترین دشمنانم خواهر و برادرهای خودم بودند
تنها دردم زانوهای زخمی ام بودند
تنها چیزی که میشکست اسباب بازی هایم بود
و معنای خداحافظ تا فردا بود!
وااااای مرسی عزیزم چه عکس قشنگی!!درست مثل خودت!!!من هیچی همش دانشگاهم میام خونه ام خسته ام!!الانم نزدیک امتحاناسو منم که درس نخوندم همش انباشته شده..
تو چیکارا میکنی؟؟