جواب منطقی بود مرسی ولی نه اینکه بخوام لجبازی کنم ولی خود شما هم فک کنم قبول کنی دوست داشتن و عشق این چیزا سرش نمیشه. تقریبا همه دوستایی که گفتن مشاور به نظرم درست میگن ولی قبول دارید که عشق و دوست داشت این چیزا سرش نمیشه؟!
از طرفی فکر میکنم که اگه رفتم پیش مشاور چجوری میتونم با این غرور جوونیم...
چند سال پیش هم مدرسیه ای بودیم. من سوم و اون اول دبیرستان. از اون موقع هرو روز میدیدمش و واقعا عاشقش بودم و هستم تا اینکه امسال من اومدم دانشگاه و اون الان سوم هست. دیگه نمیبینمش ولی تو فیس بوک اونو اد کردم. هر روز از صبح تا شب نشستم تا اینکه 5 دقیقه ان بشه و من ایکون ان بودنشو ببینیم!:(
خوب شما حداقل بالاخره باهاش دوست شدی. یعنی چطوری بگم سرابی رو که از دوری میدیدی بهش رسیدی و دیدی چیزی نداره و لی من هنوز که هنوزه نتونستم باهاش حتی زیاد هم صحبت بشم
مرسی از راهنمایی ولی خودتونو بزارین جای من. به هیچ عنوان نمی تونم تصمیم به فراموشی بگیرم یا حتی کاری که باعث بشه من اونو فراموش کنم. عشقه دیگه عشق...! :(
ببین نمی دونم تا حالا برات پیش اومده یا نه ولی وقتی نسبت به کسی احساس خاصی داری یه خجالت و احساس رودرواسی خاصی نسبت بهش داری. حداقل من که اینجوریم! از طرفی چون این احساس رو خیلی شدید دارم می ترسم اگه بهش بگم پیش خودش منو مسخره کنه یا با دوستاش جریان منو مسخره کنه چون اون زیاد منو نمیشناسه و...
ببین نمی دونم تا حالا برات پیش اومده یا نه ولی وقتی به کسی احساس خاصی داری یه خجالت و رودرواسی خاصی نسبت بهش بهت دست میده. حداقل من که اینجوری هستم. از طرفی چون اینقد این احساس رو شدید دارم میترسم بهش بگم بی محلی کنه منو پیش خودش مسخره کنه یا با دوستاش جریان منو مسخره کنه .....
از طرفی 2 سال هم...
هیچ جوره هیچ طریقی نیست که بتونم. من 6 ماهه که دیگه دانشگاه میرم و اون مدرسیه. اون زیاد منو نمیشناسه و من از وقتی که رفتم دانشگاه دیگه اونو ندیدم. فقط توی فیس بوک با هم فریند هستیم که من هم اونو ادد کردم