به یک نفر گفتند بهشت وجهنم را توصیف کن؟گفت :وقتی وارد جهنم میشی یک سری آدمهای گرسنه ای میبینی که فرشته ها برای آنها بهترین غذا ها را سرو میکنند وهمگی سریک سفره نشسته اند. همه قاشق و چنگال هایی به بلندی یک متر در دست دارند.و سعی میکنند غذا را درون دهان خود بگذارند. خیلی سعی میکنند ولی نمی توانندو از این ناتوانی عذاب میکشند.بهشت هم به همین صورت است فقط با این تفاوت که آدمها غذا رادرون دهان یکدیگر میگذارند و همه راضی و خوشحال هستند
چه آسان تماشاگر سبقت ثانیه هاییم و به عبورشان میخندیم
چه اسان لحظه هارا به کام هم تلخ میکنیم
و چه ارزان به اخمی می فروشیم لذت باهم بودن را
چه زود دیر میشود و نمیدانیم که فردا میایدو
شاید ما نباشیم .....
**روزی روزگاری اهالی یه دهکده تصمیم گرفتند تا برای نزول باران دعا کنند, در روز موعود همه مردم برای مراسم دعا در محلی جمع شدند و تنها یک پسر بچه با خودش چتر آورده بود و این یعنی ایمان.
زندگی دفتری از خاطره هاست،یک نفر در دل شب،یک نفر در دل خاک،یک نفر همدم خوشبختیهاست،یک نفر همسفر سختیهاست،چشم تا باز کنیم عمرمان میگذرد،ما همه همسفر ورهگذریم،آنچه باقیست فقط خوبیهاست