saba62
پسندها
2,012

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • من از صدای بارون از دل موج دریا
    من از نهایت شب همه شبهای یلدا
    من از نسیم عاشق از نفس دقایق
    من از سکوت ساحل زمزمه های قایق
    اسم تو رو شنفتم همیشه از تو گفتم
    اسم تو رو شنفتم همیشه از تو گفتم
    من از غروب غربت تو کوچه باغ خلوت
    من از سکوت محراب و تو خلسه ی عبادت
    از ته چشم آهو دشت گلای شب بو
    وقتی به ساز دریا می زنه زخمه پارو
    اسم تو رو شنفتم همیشه از تو گفتم
    اسم تو رو شنفتم همیشه از تو گفتم
    ای تو همه دیدنم عاشق چشمات منم
    دنیا رو با تو دیدم که از تو حرف می زنم
    ای تو همه دیدنم عاشق چشمات منم
    دنیا رو با تو دیدم که از تو حرف می زنم
    اگه که من نبودم کسی تو رو نمیشناخت
    برای رنگ چشمات کسی غزلنمیساخت
    برای رنگ چشمات کسی غزلنمیساخت
    برای رنگ چشمات کسی غزلنمیساخت
    ای ساربان آهسته ران کارام جانم می رود


    وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود


    من مانده ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او


    گویی که نیشی دور از او بر استخوانم می رود


    گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون


    پنهان نمی ماند که خون بر آستانم می رود


    محمل بدار ای ساربان تندی مکن با کاروان


    کز عشق آن سرو روان گویی روانم می رود


    او می رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان


    دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می رود


    برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم


    چون مجمری پر آتشم کز سر دخانم می رود


    با این همه بیداد او وان عهد بی بنیاد او


    در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می رود


    باز آی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین


    کاشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می رود


    صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من


    گر چه نباشد کار من هم کار از آنم می رود


    در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن


    من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود ...



    سعدی
    بدوین بیاین تبریک بگین..جشن نامــزدی زهــره جـــون مدیر تالار زبان..





    از خوشی های روزگار همین بس
    که در هر ساعت از شبانه روز که دلت خواست، به کسی زنگ بزنی
    و او بی درنگ گوشی را بردارد و بگوید"جان... !!! "
    که بدانی مزاحم نیستی...
    که اصلا انگار منتظر زنگت بوده...:gol:
    آرزویم این است نتراود اشک از چشم ترت مگر از شوق زیاد
    نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز
    و به اندازه هر روز تو عاشق باشی
    عاشق آنکه تو را میخواهد
    و تو را دوست بدارد به همان اندازه که دلت میخواهد ...
    هوای خونه از دوریت داره هر لحظه می گیره

    بیا برگرد با من باش همین الانشم دیره

    کنار پنجره هر روز میشینم تا تو برگردی

    ببین با طعم آغوشم منو عاشق ترم کردی

    یه جوری عاشقت هستم که بی تو ساده میمیرم

    هنوزم با خودم میگم، یه روز دستاتو میگیرم

    هنوزم از تب دستات لبالب غرق آتیشم

    هنوزم باورم میشه که من با تو یکی میشم

    یه حسی میگه اینجایی، چقد شیرینه احساسم

    تو نزدیکی به دستامو نوازش هاتو میشناسم

    یه جوری عاشقت هستم که بی تو ساده میمیرم

    هنوزم با خودم میگم، یه روز دستاتو میگیرم

    هوای خونه از دوریت داره هر لحظه می گیره

    بیا برگرد با من باش همین الانشم دیره
    همین الانشم دیره
    ممنون.آهنگو گرفتم.دمت گرممممممممممممممم دوست عزیز.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا